XVIII

79 10 3
                                    


What if i fall?

JjK daily ~

꧁~~~~~~~~~~~~~~~꧂


صبح از اون چه كه تصور ميشد زودتر رسيد و بعد از اون ساعت قرار و مقابل پسرايى كه مدت زيادى جاسوسى برادرش رو ميكردن تا از اون به ناپدريش برسن و امنيت جونگكوک هم چک كنن در برابر نامجون تا دردسرى براى اون پسر بيگناه درست نشه نشسته بود كه بن شروع كرد


+جيم نامجون اخرين بارى كه ازم كارى خواست كشيک كشيدن خونه جئون ها ماه گذشته بود ازم ميخواست از ادمايى كه با جونگكوک هستن عكس بگيرم و منم گفتم جز يونگى و پدر مادرش كسى نيست پس عكس همونا رو فرستادم حتى گفتم فقط يه بار مهمونى كيم و جئون ها رو ديدم اما ديگه خبرى نبود راجب وجود جيهوپ و يا پسر كيم حرفى نزدم.. نميتونستم به جونگكوک نزديک بشم چون فكر ميكرد براى نامجون كار ميكنم مثل خيلى قبل كه موقع ضبط صداش براى تو خفتم كرد فكر كرد براى نامجونه كه ضبط ميكنم




جيم سر تكون داد و كمى كيکى خورد و بعد اروم دهنش رو پاک كرد و نگاهى به بقيه كه مشغول خوردن خوراكى ها بودن كرد



-خوبه همينكه تونستى نامجون رو كنترل كنى يعنى برادرم ايمن بوده ممنون ازت بن..


لبخند گرمى زد و بن دستش رو گرفت و به ارومى فشار داد

+خواهش ميكنم دوود ما دوستيم اين وظيفه بود

بنگ چان كوكتل توت فرنگى رو كنار گذاشت و نگاهى به اونا كرد



~جونگكوک توى مدتى كه توى دانشگاه بود يا جاهايى كه دنبالش بوديم جاش امن بود.. حتى وقتى كه به صورت ناشناس بهش نقشه داديم براى فرار از دست نامجون همه چيز اوكى بود جز عوض كردن نقشه اونم دقيقه نود توسط خودش.. اونقدر دير شد كه نتونستيم جلوى سقوط ون رو به دره بگيريم وقتى فهميديم جونگكوک نقشه رو عوض كرده جيمين پيشنهاد داد دنبالشون بريم ولى توى تونل گير افتاديم تا خبر اون تصادف برامون اومد..


جيمين ادامه داد

& و لعنت نميتونستيم وقتى جيهوپ و يونگى اونجان بريم جلو فقط اورژانس رو خيلى جلوتر از بقيه خبر كرديم اما بازم نتونستيم جونگكوک رو سالم نجات بديم..


+اون هنوز زندست نفس ميكشه مغز و قلبش كار ميكنه مثل يه ادم سالم ريه هاش هواگيرى خوبى داره دستگاه گردش خون و عصبيش و گوارشش سالمه پس نگيد سالم نجاتش نداديد.. برادرم فقط داره استراحت ميكنه...


جيم گفت به صندليش تكيه داد

~اين ديگه چه مدل استراحته؟ اون پسر بايد تو همه چى متفاوت باشه؟

جيم خنده اروم كرد و سر تكون داد

+اره اون واقعا متفاوته.. جيمين از خانواده جانگ برام بگو

REMEMBER MEWhere stories live. Discover now