شینگ ین اروم گفت
معذرت میخوام ولیعهد ولی جیهوپ برای تمرین یک ساعت دیر کرده
یونگی به جیهوپ نگاه کرد
چرا دیرکردی
جیهوپ به یونگی نگاه کرد و اروم گفت
ولیعهد ولی شما منو صدا کردید تا بیام پیشتون
یونگی اخم کرد و سرد گفت
شینگ ین تو خودت تمرین کن فردا جیهوپ میاد
جیهوپ همین الان بیا اتاقم
جیهوپ ترسیده پشت سر ولیعهد رفت و وارد اتاقش شد و اروم روی زمین پشت میز نشست
جیهوپ..... درسته تو دوست بچگی منی ولی دلیل نمیشه از خطاهای تو چشم پوشی کنم اینجا قصره نه خونه ی خودت
قوانین داره و اگر قوانین رو رعایت نکنی مجازات میشی و من نمیتونم کمکت کنم پس حواست به خودت باشه
میتونی بری
جیهوپ با بغض توی گلوش رفت داخل اتاقش
هانبوکش رو دراورد
حتی ردای تنش هم دراورد
با باکسر رفت و داخل بالکن اتاقش نشست
هوا خیلی سرد بود
اگر مریض میشد و نمیتونست بره سر تمرین یونگی دعواش میکرد؟
از قصر مینداختش بیرون؟
براش مهم نبود
خودشم نمیدونست چرا اینقدر ناراحت میشد
اون فقط میخواست یونگی رو ببینه
فک نمیکرد اینقدر براش مهم باشه
بدنش از شدت سرما سفید شده بود
دیگه چیزی رو حس نمیکرد
که یک دست گرم روی شونش نشست
اروم پشت سرش رو نگاه کرد و به چشم های تیله ای یونگی زل زد
چطور میتونست اینقدر زیبا باشه
مریض میشی بیا بریم تو
یونگی با صدای اروم گفت
از حال رفت.....
نزدیک بود بیوفته که
یونکی گرفتش
با دستای بزرگ و مردونش گرفتش
بغلش کرد جثه کوچیکشو در اغوش گرفت و نفس کشید
عطر بدنش رو وارد ریه هاش کرد و اروم خندید
بردتش داخل و روی تخت خوابوندش
لباسش رو دراورد و موهاشو باز کرد و با پارچه بست
ردای سفید نازک پوشید پ جیهوپ رو از پشت بغل کرد
و بع خواب رفت
صبح شده
جیهوپ بیدار شد
نمیتونست نفس بکشه
یچیزی محکم کمرشو گرفته بود
حتی اجازه نفس کشیدن بهش نمیداد
برگشت و پشت سرشو دید
(جیهوپ ــ یونگی،،)
pov ذهن جیهوپ
چرا پیش من خوابیده
چرا کنار منه
چرا منو بغل کرده
چرا من لختم
دیشب چه اتفاقی افتاد؟؟؟
یونگی اروم چشماش رو باز کرد و به جیهوپ نگاه کرد
،، کی بیدار شدی عزیزم؟
ــ ا... الان پاشدم
،، چرا بیدارم نکردی
ــ اینجا چیکار میکنی چرا منو بغل کردی چرا تو تخت منی چرا...
،، یه نفس بگیر خب
اومدم دنبالت دیدم تو اتاقت نیستی تو بالکنی پس بهت گفتم بلند شی بری تو اتاقت که از حال رفتی
اوردمت تو خودمم پیشت خوابیدم که اگر حالت بد شد پیشت باشم
ــ ا... اها و... لی من تمرین دارم
،، تمرین مهم نیست
با پوزخند گفت
هی هی چیکار میکنی؟؟؟ دمپایی هامو نپوش
،، از کی تاحالا با ولیعهد اینجوری حرف میزنی؟؟ بدم سرتو از تنت جدا کنن؟؟
ــ ب... ببخشید.... سرورم
یونگی در جواب به جیهوپ چیزی نمیگه

YOU ARE READING
"بادبزن"
Horrorکی جرعت کرده خشم امپراطور افلاک رو بیدار کنه؟ کی میتونه با بی رحم ترین امپراطوری که دنیا به خودش دیده مبارزه کنه؟ شاید اون برای مبارزه نیومده.... شاید دنبال رویاشه .........................................................................