"توت فرنگی"

33 3 0
                                    

،، ش.. شینگ ین... خب راستش میدونی که من.. یه ا.. امگام پس... نمیدونم چجوری بگم....
+بگو تمرین دارم
،، من... من نزدیکه هیتمه و نمیتونم تو تمرین ها باشم و از اتاقم بیرون بیام پس... پس میشه کمکم کنی؟؟
+برو استراحت کن.... بعد از تمرین میام پیشت
،،  ممنونم خیلی ممنونم
شینگ ین سری تکون داد و رفت...
جیهوپ راه اتاقش رو در پیش گرفت و حرکت کرد
ــ یوقت نپرسی زندم یا مرده
،، اوه سرورم(تعظیم کردن) ش... شرمنده این چند روز مشغله ها زیاد بود و وقت نکردم باهاتون صحبت کنم
ــ مشکلی نیست... بلند شو
جیهوپ به ارومی بلند میشه
+میدونی چندوقته دنبالتم معلومه کجایی؟؟
،، و... ونژی
+ببخشید سرورم ولی جیهوپ الان تو وضعیت خوبی نیست پس من به اتاقش میبرمش
ونژی جیهوپ رو کشون کشون به اتاقش میبره
+مگه نمیدونی زمان هیت شدنته و نباید در معرض راحیه الفاها بخصوص الفا سلطنتی مثل ولیعهد باشی
،، داشتم با شینگ ین.... صحبت میکردم که ولیعهد منو دید...
ونژی به ارومی جیهوپ رو به اغوش میکشه و موهای بلند و خوشبوش رو ناز میکنه
+خیلی خوشحالم که حالت خوبه
نفس اسوده ای میکشه و جیهوپ رو به اروم ول میکنه
+باید استراحت کنی فک کنم تب هم داری (دستشو روی پیشونیش میزاره) بله... داری
سعی کن خیلی نیای بیرون خودم برات غذاهای مقوی میارم و از استاد چانگ برات داروهای گیاهی میارم که دردت نگیره
،، م... مرسی ونژی
لبخندی میزنه و ونژی رو در اغوش میگیره
ونژی میخنده و موهای جیهوپ رو ناز میکنه
،، د... دیگه فک کنم بهتر باشه بری
میدونی که دربار قصر چقدر فوضول و شایعه سازن
+اره اره
من دیگه میرم... مراقب خودت باش
اینم بگیر... خودم چیدم
جیهوپ دستشو بالا میبره و کیسه توت فرنگی هارو میگیره
،، ممنونم... ولی مگه ما از هم متنفر نبودیم.... الان توت فرنگی مهمه
جیهوپ با ذوق فراوان در کیسه رو باز میکنه و توت فرنگی هاشو میخوره
،، چقدر خوشمزست
با ذوق میگه و به لباساش نگاه میکنه
،، گند زدم....
به ارومی بلند میشه و لباس هاشو درمیاره و بجز پارچه سفیدی که دیک کوچولوشو پوشونده
به ارومی ابو باز میکنه و لباس هاشو داخل تشت میزاره
،، شماها اب بازی کنید تا من بیام
موهاش رو بالای سرش جمع میکنه و با چوپ سفتش میکنه
یهو در اتاق باز میشه و.....

"بادبزن" Où les histoires vivent. Découvrez maintenant