"سردرد؟"

42 6 1
                                    

سلامی دوباره✅
بچه ها من تصمیم گرفتم ادامه رمان رو امگاورس بکنم...
میدونم یکم عجیب میشه ولی ایده های جدید دارم
پس....
راحیه یونگی شکلات و نعنا
جیهوپ هلو و وانیل
جیهوپ امگا اصیل
یونگی الفای سلطنتی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یونگی چیزی نمیگه و فقط اتاق رو ترک میکنه و از خودش یه راحیه تلخ بجا میزاره
جیهوپ اروم بلند میشه و ردای سفیدش رو درمیاره و هانبوک ساده صورتیش رو میپوشه
تقویم کوچیکه روی میزش رو نگاه میکنه
فقط یک هفته تا هیتش مونده
چجوری به یونگی بگه؟
اصلا قصر بمونه یا برگرده؟
نه الان باید به تمرین فکر کنه
با تکون دادن سرش صندل های چوبیش رو پوشید و به سمت سالن راه افتاد
....................................
بچه ها تکرار میکنم
با شماره یک
پا جلو میاد و با شماره دو دست ها حالت میگیرن و تکون میخورن
با شماره سه جلو میاید و بادبزن رو جلوی صورتتون میگیرد و میچرخید حالا برای بهتر متوجه شدن نشونتون میدم
جیهوپ مثل بریدن پنیر هوا رو نصف کرد و از میانش گذشت
پاهاشو تکون داد و یک دایره فرضی کشید
باد بزن رو جلوی صورتش گرفت و خط فک برندش رو از دید محو کرد
........................................
ساعت هشت شبه وقتشه برگرده به اتاقش
در راه برگشت یونگی رو دید
بشدت عصبی بود
یعنی چه اتفاقی افتاده؟
چیزی نگفت و واکنشی نشون نداد
برگشت به اتاقش و تصمیم گرفت با یه حمام خستگیشو دربیاره
تشت بزرگشو پر از اب داغ کرد و لباساشو دراورد
داخل اب رفت و ناله ای سر داد
به سینه هاش نگاه کرد
با نزدیک شدن به هیتش سینه هاش پف کرده بودن
راحیش شیرین تر شده بود و بدنش سفید و ضعیف تر
باید با شینگ ین حرف میزد
درسته رابطع خوبی نداشتن ولی اون هم امگاست میتونه بهش کمک کنه
بدن لطیف تر از پنبش رو شست و بیرون اومد
ردای سفید نازکی پوشید و به تخت خواب رفت
پلکاش رو روی هم گذاشت و به خواب رفت
........................................................................
جیهوپ.... جیهوپ نمیخوای بیدارشی؟ میدونی چند وقته منتظرم؟ حالا که اومدی پیشم میخوای بخوابی؟
پاشو دیگه پاشو
از خواب پرید.
ع... عاخ سرم
اروم سرشو ماساژ داد تا سر دردش بهتر بشه
عاح.... دوباره این سردرد های تو مخ
اروم بلند میشه به صورتش اب میزنه
چقدر سفید شده انگار خون توی بدنش وجود نداره
سینه هاش پف کرده و بزرگ شده باید با شینگ ین صحبت میکرد
با این وضعیت تغییر بدنش شتید زودتر از زمانش هم وارد هیت بشه...

"بادبزن" Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang