"داره میاد"

80 10 0
                                    

پیش خانم هویی رفت و گونه چروکیده مادر بزرگش رو بوسید"
غذا چیه
"چشماش گرد شد و شکمش صدا داد
خانم هویی کمی خندید و گفت"
غذای همیشگی نودل با کمی برنج
"جیهوپ مثل یه بچه دوساله که برای اولین بار قراره همچین غذایی رو تست کنه با صدای بلندی گفت"
شام نودل با برنج داریم
"خانم هویی با باد بزن دستش به سر جیهوپ ضربه زد"
هیس  مثل بچه ها نباش نمیخوام خانم فونگ می فک کنه نوه بهتری از من داره
شاید هم داره
"جمله اخر رو با شیطنت کمی گفت"
خانم هویی من خیلی از اون  بهترم
"جیهوپ با کمی نا امیدی گفت
خانم هویی چونه جیهوپ رو گرفت و گفت"
درسته تو خیلی بهتری
و خیلی زیبا
"جیهوپ خندید و گونه هاش  رنگ گل شقایق گرفت"
.........................................................................
"جیهوپ و خانم هویی روبه روی هم نشسته بودند و غذا میخوردند که خانم هویی چیزی گفت و جیهوپ رو شوکه کرد"
خ... خانم هویی اصلا شوخی خوبی نبود
"خانم هویی با جدیت جواب داد"
شوخی نبود... اون داره میاد
"جیهوپ شوکه شد و میل به  خوردن غذای روبه روشو از دست داد"
بابت غذا ممنون خانم هویی
"جیهوپ تشکر کرد و بلند شد و به اتاقش رفت
موهاش رو باز کرد و با شونه جدیدش اون هارو شونه کرد
روی تختش دراز کشید و به گذشته فک کرد
به دوست صمیمی قدیمش ونژی فک کرد"
اون داره میاد
"با صدای کمی زمزمه کرد"

"بادبزن" Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang