داستان از نگاه لیام :
دوباره به چشماش خیره شدم
من میخوام انجامش بدم
دستش رو گرفتم و رفتم سمته اتاق بدونه این که چیزی بگه دنبالم اومد
هر دومون مست بودیم ولی میدونستیم میخواد چه اتفاقی بیفته
رو به روش وایسادم صورتم رو بردم جلو و لبم رو گذاشتم روی لبش.......*********
خب خب ....
ببخشید ضایتون کردم 😐💙
ولی همون طور که گفتم تا ۲۰ تا نشه قسمت قبل نمیزارم 😏😐
پس وت کنین-.- لطفا 💙تریلر جدید رو ببینین و نظرتون رو بگین 😊💙
و یه قسمت هم اضافه شده که توی اولین چپتر که پارت new romantics هست میشه بخونین .....
نظرتون رو بگین 😙
نظرتون راجب کاور جدید رو هم بدین😆
وت و کامنت هم فراموش نشه 💙💙💙مرسی عشقولی ها 😍💙
دوستون دارم .💙💙
داستان جدیدم رو هم بخونین ...لطفااااااااا😚💙💙💙
ESTÁS LEYENDO
New Romantics
Romanceعشق گاهی شیرینه گاهی تلخ شاید گاهی هم دشوار اما تنها چیزی که از عشق به من رسیده تیکه های تیز و برنده احساسات خرد شدمه... اما خب اون با همه فرق داشت ........ Kiss my neck گردنمو ببوس .... Bite me گازم بگیر ..... Tr...