33

1K 144 70
                                    

عیدتون مبارررررررک*-*
امیدوارم بهترین سال عمرتون رو داشته باشید و امسال براتون پر از آبنبات و مارشملو و کام اوت و چیزای شیرین باشه.^^💜
اینم عیدی منننن🍭🍀
شما هم ووت و کامنت یادتون نره♡

هُپ یو انجوی ایت💙

نایل نشسته بود کنار هری و به صورتش زل زده بود و هر چند ثانیه انگشتشو به جای محو چال روی لپش میزد.

از وقتی که زین و لیام و نایل  برگشتن هری همش به دیوار زل میزنه و میره تو هپروت.

لویی هم مثل بدبوی ها رفتار میکنه و حتی وقتی میخواست بگه سلام
با یه لبخند شیطانی گفت.

این لبخند های شیطانی دلیلی جز فرضیه ای که تو ذهنش بود، نداشت.
ولی اینکه هری اونو دیده باشه و به همین دلیل تحریک شده بود،براش فقط در حد یه فرضیه بود.

هری همچنان تو هپروت بود ولی نایل بیخیالش شده بود و تو سکوت نگاهش بین نگاه های زین و لیام میچرخید.
زین و لیام هم مثل نایل بعد از اینکه دیشب هری لویی رو برد حیاط و بعد لویی با یه لبخند خیلی بزرگ و چشمای براق اومد خوابید یجورایی مطمئن شدن یه احساسی بین این دو نفر هست،
و اینکه هر دفعه اون سه نفر مچ نگاه خیرشون به هم رو میگرفت باعث میشد  بیشتر مطمئن بشن.

زین نگاه کوتاهی به لویی که سرش تو گوشیش بود انداخت و بعد به هری که خمیازه میکشید انداخت،
ضربه ی آرومی به بازوی لیام زد و توجهشو جلب کرد،
بدون اینکه چیزی بگه با چشماش به هری و لویی اشاره کرد و بعد به در.
لیام سرشو تکون داد و بعد زین یه بشکن آروم برای نایل زد که توجه اونم جلب کنه،اون اشاره هارو برای پسر ایرلندی هم انجام داد و بعد هر سه نفر بلند شدن و به سمت در رفتن.

لویی سرشو بلند کرد

لو-کجا میرید؟

زین فقط چشمکی به لویی زد و از خونه خارج شدن..

لویی لباشو کشید تو دهنش و به هری نگاه کرد،لویی باهوش بود پس فهمید که پسرا برای اینکه اون با هری تنها باشه رفتن بیرون.

ولی الان که لویی آمادگی گفتن چیزیو نداره!
از قیافه ی هری هم معلومه که اصلا آمادگیشو نداره!

بدون اینکه چیزی بگه از جاش بلند شد و به سمت در رفت،

نگاه هری رو تا وقتی درو ببنده روی خودش حس میکرد.
به سمت پشت حیاط رفت و زین با دیدنش گفت:

ز-وات ده فاک؟؟

لیام و نایل هم برگشتن سمت لویی

لو-خب،میدونم شما همه چیزو میدونید پس لازم نیست توضیح بدم،فقط الان آمادگیشو ندارم!

لی-تو که تا ده دیقه قبل همش نیشخند میزدی!!!الان میگی آمادگیشو نداری؟

لو-نیشخند چه ربطی به آمادگی داره لیام؟

|Larry Stylinson|Where stories live. Discover now