38

930 142 377
                                    

هُپ یو انجوی ایت؛)💙

لو-یووووهوووو...ما همیشه برنده ایم مادرفاکرززز!

لویی محکم درو باز کرد و بعد از اینکه وارد خونه شد بلند داد زد و پسرا هم پشت سرش اومدن تو.

لی-فحش نده لویی،تو دهنت میمونه جلوی بقیه هم میگی ابروت میره!

لیام لویی رو نصیحت کرد و نایل خندید

لو-اوه جدی؟باشه
از این به بعد رعایت میکنم ددیِ اسهول ها!

لیام سرشو به نشانه تاسف تکون داد و وقتی دید لویی بعد از اینکه لباساشو درآورد رو راه پله ولشون کرد بلند گفت:

لی-خدایاااا منو نجات بدههه!

نایل از پشت محکم پرید رو پشت لیام و دستاشو دور گردنش حلقه کرد.

ن-حذففف نشدیممم حذففف نشدیمممم حذف نشدیمممم.

نایل بلند داد میزد و همونطور که پشت لیام بود جفتک انداخت.

لی-آره شدیم،کمرمو نابود کردی بیا پایین.

نایل مظلوم شد ولی از پشت لیام پایین نیومد.

ن-ددی؟......

لی-بیا پایین...

ن-ددی؟..............

مظلوم گفت و سرشو رو شونه ی لیام گذاشت.

لی-لعنت به همتون.

زین نیشخند زد و گفت:

ز-هی،تو فحش دادی!

لی-آره دادددم..

گفت و همونطور که نایل آویزونش شده بود از پله ها بالا رفت.

هری که بخاطر خوشحالی هایی که تو راه کرده بود لپاش قرمز شده بودن و خسته بود خمیازه ای کشید و رفت طبقه ی بالا.

لویی رو دید که لباساشو عوض کرده و رو شکم رو زمین افتاده تا خستگیش در بره.
نایل هم رو تختش مشغول ور رفتن با مارک پشت لباسش بود و لیام بعد از ورود هری از اتاق خارج شد.
هری لباساشو درآورد و بدون اینکه چیزی جایگزینشون کنه افتاد رو لویی.

لو-هععع..کدوم فاکری..

لویی جیغ زد و هری پرید وسط حرفش و با دست زد تو صورتش.

ه-منم احمق...

لو-اوه......خیلی سنگین شدی..دارم له میشم!

هری در جواب لویی همونطور که رو پشتش بود دندوناشو تو گردنش فرو کرد و گاز گرفت.

لو-آخخخخ.....اِههههه

وقتی هری جایی که گاز گرفته بود رو مکید لویی ناله کرد و نایل که رو تخت بود با چشمای گنده سرشو بلند کرد..

ن-اون دیگه چی بود؟!

هری گونه ی صاف لویی رو بوسید و از روش کنار رفت تا دوست پسرش تبدیل به پوره نشه.

|Larry Stylinson|Where stories live. Discover now