3

1K 149 88
                                    

هری در حالی که سعی میکرد استرسشو با فشار دادن میکروفون تو دستش کنترل کنه رفت روی صحنه.

این میتونه حساس ترین و آینده ساز ترین لحظه ی زندگیش باشه و این خودش موجب استرس فراوونی میشه!

هری تو مرکز صحنه وایساد و با لبخند بزرگی که روی صورتش بود به چهره ی داورا نگاه کرد.

"خب اسمت چیه و چند سالته؟"

سایمن گفت و بدن هری از بی روحی صورتش لرزش کوچیکی کرد.

"من هری استایلزم و شونزده سالمه"

"خب هری..تو کار میکنی؟"

"بله..من توی یه شیرینی فروشی کار میکنم."

"اوکی..شروع کن پسر!"

هری برای لحظاتی مکث کرد و نفس عمیقی کشید که لرزش صداشو کنترل کنه.
دهنشو باز کرد و سعی کرد بهترین اجراش و اوج تواناییش رو به نمایش بزاره.
مابینش به چشم داورا هم نگاه میکرد تا تاثیر خودشو روشون بزاره.

این موقعیت جدیدی که توش بود احساس خاصی رو بهش میداد.
مثل اینکه امواج عجیبی وارد بدنش میشدن و احساس میکرد سبک شده،این اونقدرا که فکر میکرد هم سخت نبود!
جوری بود که انگار واقعا برای روی صحنه بودن ساخته شده!
یکباره تمام استرسی که تو وجودش بود پرواز کرده بود و به ناکجا اباد رفته بود!

آخرین نت رو هم خوند و با لبخندی چال های دوست داشتنی و دندونای بزرگش رو به نمایش گذاشت.

داورا براش دست زدن و شریل کول شروع به حرف زدن کرد.
به نظر هری اون زن مهربونی و زیبایی بود و چالهای گونش اونو کیوت میکردن.

"اوه هری تو واقعا عالی هستی!میتونی بهتر از اینا باشی و قطعا هم میشی!واقعا از اجرات لذت بردم پس نظرم مثبته!موفق باشی"

اون گفت و هری لبخند بزرگتر شدو زیر لب ازش تشکر کرد.

داور های بعدی هم نظرشونو گفتن و همه بجز یکی از داورا به نام لویی مثبت بود.
هری حتی جزئیات حرفهاشونو یادش نیست چون فقط به دنبال بیرون اومدن کلمه ی آره از دهنشون بود!

هری در حالی که سعی میکرد از خوشحالی گریه نکنه تشکر کرد و از صحنه بیرون رفت و مستقیم رفت تو بغل مادرش و جما.

" هری تو موفق شدی!پسر با استعداد من!اوه خدایا!تو عالی بودی..عالی!"

آنه گفت و حتی سعی نمیکرد که هیجانش رو کنترل کنه و جما هم با خوشحالی گریه میکرد و هریو محکم بغل کرده بود.
رابین هم همشونو با هم بغل کرد و به هری گفت که همیشه افتخار میکرده که هری پسرخوندشه.

لویی بعد از اینکه مشخصاتش رو به داورا گفت چشماش رو بست و سعی کرد تو ذهنش صحنه ی جلوش رو محو کنه و تصور کنه که الان توی اتاقشه و داره برای خودش بهترین اجراشو جلوی آینه میکنه.

|Larry Stylinson|Onde histórias criam vida. Descubra agora