-20-

192 36 22
                                    

*20 یکی از اعداد مورد علاقمه*-* *

تقدیم به:

shevaralein
بالاخره به هم رسیدن! فقط بخاطر تو😍😗




سوال چپتر: سلینا یا آریانا؟!چرا؟!

خودم: آری. چون صداش به طرز فاکواری روم تاثیر میذاره و سبک آهنگاشم بیشتر بهم میچسبه! البته همه ی آهنگاشو گوش ندادم فقط آلبوم دنجرس وومن رو کامل گوش دادم^^

تام چرخی رو تختش زد و با بیحوصلگی چشماشو باز کرد. اتاق بزرگش رو از نظر گذروند و دوباره چشماشو بست:" خوابم میاد!" با خودش حرف زد.

نگاه کوتاهی به ساعت دیواریش انداخت و وقتی دید ساعت نهه با آه بلندی لحافش رو کنار زد.

لرز کوچیکی رو تو بدنش حس کرد و بازوهاش رو دور خودش پیچید.

نگاهی به پایین تنش انداخت و با ناله گفت:" تو دیگه چرا صاف ایستادی عاخه؟؟!" و به پهلو چرخید:" بخواب! میخوام برم پیش خانواده!"

و بعد از اینکه چند دقیقه ای رو توی تخت به بطالت(مشخصه ادبیاتم 13 عه ولی سعی دارم روش سرپوش بزارم یا بیشتر تلاش کنم؟؟؟)گذروند، از رو تختش بلند شد و پرده ی پنجره ی بزرگ سراسر اتاقش رو کشید.

حیاط بزرگ خونشون با درختای بزرگ و بوته ی گلهای وحشی باعث شدن لبخند بزرگی بزنه.

کش و قوسی به بدنش داد و به سمت سرویس بهداشتی اتاقش راه افتاد.

صورتش رو شست و مسواک زد.
بعد از خشک کردن دست و صورتش حوله اش رو انداخت رو شونه اش و از سرویس خارج شد.

حوله رو روی تخت شوت کرد و بعد از پوشیدن بلوز پیژامش از اتاق زد بیرون.

با زمزمه ی آهنگی از لینکین پارک از راهرو گذشت و به سمت آشپزخونه رفت.
آشپزخونه خالی بود پس تام فهمید همه تو حیاط اند.
از یخچال پاکت آب میوه رو در آورد و لیوان بزرگی برای خودش پر کرد.
یک نفس نصفش رو خورد و دوباره لیوان رو پر کرد.
پاکت رو برگردوند سر جاش و به سمت حیاط به راه افتاد.

بدون کفش از در بیرون رفت و سرمای سنگفرش حیاط پاهاش رو قلقلک داد که باعث شد لبخندی بزنه.

سرش رو بلند کرد و وقتی الکس رو پیش مادرش که دور میز نشسته بود دید برای لحظه ای خشکش زد.

بعد از چند ثانیه به خودش اومد و به سمت اونها به راه افتاد.

فقط چند قدم رفته بود که الکس وجود شخصی رو حس کرد پس سرش رو بالا گرفت.

با دیدت تام توی پیژامه ی قدیمیه قرمزش که درختای کاج با نقاشی بابانوئل دید بی اختیار لبخند زد و از روی صندلیش بلند شد.

وقتی تام درست پیش میز بود، کارن زودتر از همه گفت:" خب تام هم از خواب خسته شد! صبح بخیر پسرم."

What Happened To Us? - BoyXBoyWhere stories live. Discover now