part4,liam

693 123 11
                                    

منو لویی خیلی روی آهنگ جدید کار کردیم.
باید هرچه زودتر ضبطش می کردیم توی استودیو، جو خنده داری برپا بود.
حماقت های نایل و شوخی های لویی باعث شده بود همه ی ما به طرز هیستریکی بخندیم ؛
انقدری که من به دل درد بیوفتم. آهنگ به خوبی ضبط شد حتی با وجود اشک های من که بی وقفه می ریختن و لویی تلاش های فایده ای برای پاک کردنشون داشت
بعد از ضبط گوشیم رو برداشتم و توی دستشویی قایم شدم.
یه پست ریتوییت کردم و مسیج رو باز کردم و وارد صفحه چتش شدم
"ترک جدید فوق العاده بود عزبزم کاش توام بودی تا گوش میدادی". چشمم به آخرین پیامم افتاد " متاسفم..."
پیامم رو پاک کردم.
ما دیگه با هم حرف نمی زنیم

We don't talk anymoreHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin