~~2~~

2.8K 349 219
                                    

هری در این که سایمون عوضیه، شک نداشت ولی نمی تونست باور کنه که اون میتونه تا این حد آشغال باشه که همچین بلایی رو سر یه پسربچه بیاره.دست و پای بستش ،زانوهای زخم و کبودش،بدن برهنش و ضعفش همه نشون دهنده ی یک اتفاق بودن.وقتی چشمای هری به صورت معصوم و خوشگل و چشمای آبی پسربچه، که با بی رمقی بهش خیره شده بودن،افتاد،بدون این که به گوش ها و دم گربه ایش توجه کنه،با شتاب طرفش رفت.

_شما حروم زاده ها باهاش چه کار کردید؟
هری سمت پسرکوچیک رفت.بدن ظریف و سبکشو سریع از روی زمین بلند کرد و توی بغلش گرفت.پسر هیچ مخالفتی نکرد.

+قربان !!..باور کنید من هیچ نقشی تواین قضیه ندارم

هری بی توجه به حرف رودی ،سر پسرک رو روی سینش گذاشته بود .یک دستش رو دور پسر حلقه کرده بود و با دست دیگش آروم نوازشش میکرد.نمیتونست چشماشو از موجود کیوتو معصومی که به آغوشش پناه آورده بود، برداره.انگار جادو شده بود.طوری که پسربچه با دستای کوچیکش و آخرین توانی که داشت تی شرت هریو توی مشتش گرفته بود،تا مبادا کسی اونو از آغوش امنی که تازه پیدا کرده،جدا کنه،تصور هریو تصدیق میکرد.

زین هاج و واج نگاه میکرد.جلوتر رفت تا بتونه دقیق تر پسربچه رو ببینه.

+همش نقشه ی کاول بود.اون میخاست بفروشش تا با پولش شرکت پدر شمارو نجات بده ولی یهو پلیسا...

_خفه شو..معلوم نیست باهاش چه کار کردین که به این روز انداختینش...
هری با لحن خشن و اخم ترسناکی، اینو توی صورت رودی گفت ولی همین که باز نگاشو به صورت بی نقص پسرک برگردوند،چهرش تغییر کرد و آروم و لحنش لطیف شد..
_عزیزم...الان دیگه جات امنه..من نمیذارم هیچ آسیبی بهت برسه.
هری کاملا ناخودآگاه پسربچه رو با تمام قلبش 'عزیزم' خطاب کرد.

زین هم چنان به پسربچه خیره بود.میخواست مطمین بشه که اون گوشای گربه ای و دم واقعین یا نه؟

+قربان هیچ اتفاقی برای اون نیوفتاده..اون فقط چند روزه چیزی نخورده..از وقتی کاولو گرفتن من حتی وارد این اتاق هم نشد..یعنی کاول بهم گفت که درو ببندم و کسیو این جا راه ندم چون سریع برمیگرده و اونو میفروشه و این جارو نجااات...

_چه طور میخواد از زندان بیاد بیرون ؟؟؟ هان؟؟!! تا حالا فقط آدم ربایی و فروش انسان نکرده بود،که اونم انجام داد.

هری اینو به رودی گفت و رو به پسر بچه کرد.
_عزیزم...اسمت چیه؟؟...میدونی خانوادت کجان؟

+آقای استایلز اون نمیتونه حرف بزنه..

_کاری کردین که دیگه حتی حرفم نمیزنه..

Little Stranger(LS)Where stories live. Discover now