Little Stranger(LS)

~~8~~

اولین کاری که بعد از باز کردن در انجام داد، گذاشتن پرونده ها روی میز کارش و بسته های خرید توی اتاقش بود.بعد پسرک غرق خواب توی بغلش رو روی تخت گذاشت.برای چند لحظه به عروسک کوچولویی که با ملوس ترین حالت ممکن خوابیده بود،خیره موند.
هری حالا کاملا میتونست معنی واژه ی کیوت رو درک کنه.

بالاخره لویی رو از پالتویی که توش گم شده بود،نجات داد.به جاش روی بدن ظریفش پتو کشید.

لویی سرش رو سمت چپ خم کرده بود.شونه ی راستش از یقه ی تی شرت هری بیرون افتاده بود و ترقوه ی ظریفش به هری چشمک میزد.انگار همه چی دست به دست هم داده بودن تا هریو برای نشونه گذاشتن روی لویی ترغیب کنن.

البته که هری واقعا دلش نمیومد وقتی پسرکوچولوش انقدر آروم و خوشگل خوابیده بود، با لاوبایت گذاشتن روی گردن و شونه ش بیدارش کنه.

پس فقط صورتش رو توی گردن پسر برد تا یه بوسه اونجا بذاره ولی بوی شیرین لویی طوری بود که هری نمیتونست عقب بکشه.
هری همون طور که از بوی بچگونه و شیرین لویی لذت میبرد از گردن تا شونه ی لوییو بوسید و همین که پسرکوچولوش تکون های ریزی خورد که نشون دهنده ی بیدار شدنش بود،عقب کشید و همون لحظه از کارش پشیمون شد.

لویی توی خواب جای بوسه های هریو خاروند بعد دوباره خوابش عمیق شد.هری به جای بوسه هاش روی پوست نازک لویی نگاهی انداخت.ته ریش کم هری روی چونه و اطراف لبش ،کاملا پوست حساس و سفید لویی رو قرمز کرده بود.

هری پوفی کشید.به نظر برای بوسیدن لویی باید کاملا شیش تیغه میکرد ولی از طرفیم خوشحال بود چون همونام نشونه به حساب میومدن.

بعد از این که با بدجنسی روی گونه ی نرم و لطیف لویی هم بوسه ای گذاشت،لباس هاش رو عوض کرد و لباس هایی که برای لویی خریده بود، توی کمدش جا داد.

حالا وقتش بود که سراغ پرونده ها بره.هری پرونده هارو روی میز کارش گذاشت و مشغول چک کردن لیست قراردادها و حساب بانکی شد همون طور که تمام قراردادها رو چک میکرد.
تقریبا یک ساعت سخت مشغول کار بود تا این که صدای نازک لویی رو از توی اتاق شنید.

*میو..
هری به کارش ادامه داد.

*میو..

*هدییی هدیییی میوووو..
هری پرونده ای که دستش بود رو روی میز گذاشت.از اتاق کارش به اتاق خوابش رفت.

با دیدن موجود کیوتی که پتو رو روی سرش کشید بود، زیرش قایم شده بود، بدنشو جمع کرده بود و از ترس این که هری تنهاش گذاشته میلرزید،لبخند روی لباش اومد.