~~25~~

2.6K 313 322
                                    

هری:ویلای دزموند؟.. حتی فکرش هم نکن...
همون طور که بدن ریز میزه‌ی لویی رو توی بغلش نوازش میکرد، گفت.

زین:چرا ؟؟؟؟
کلافه پرسید.

هری:خودت دلیلش رو میدونی...
موهای لویی رو بوسید.

لیام:کامان هری!.. آقای استایلز تو این مدت خیلی تغییر کرده.. خودت خوب میدونی!..

حق با لیام بود..توی این چاهار ماه، دزموند هر کاری از دستش برمیومد برای سروسامون دادن به وضعیت هری انجام داد.

چاهارماااه!!!
انقدر اتفاق توی این مدت افتاده بود که هری باورش نمیشد تنها چاهارماه گذشته..

شبی که هری پسرکوچولوش رو از بیمارستان به خونه اورد، تصور میکرد دردسرهاش تموم شده.البته که وضعیت جسمانی لویی خیلی عصبی و ناراحتش میکرد.زخم‌های زانو و کبودی‌های بدنش و از همه بدتر سوراخ کبود و خون مرده‌ش که جوری پاره شده بود که تا چند روز خونریزی داشت و درد اتفاقی که برای دورگه کوچیک افتاده بود وحشتناک بود.ولی هری میخواست از جونش مایه بذاره تا همه چیز رو برای لویی کوچولوش جبران کنه.
تا این صبح روز بعد فهمید بزرگ‌ترین دردسر تازه شروع شده..

وقتی عکس لویی توی روزنامه چاپ شد و کل دنیا از وجود دورگه‌ها با خبر شدن.وقتی انگشت هزاران اتهام رو به هری قرار گرفت، دزموند وارد صحنه شد و با خرید چند رسانه و رسوندن اخبار بهشون هری رو از هزاران تهمت نجات داد.

اونا با انتشار فیلم کوتاهی از لویی و هری حمایت میلیون‌ها نفر در سراسر دنیا رو گرفتن. تقریبا یه لشکر حمایت کننده داشتن و در نهایت هری به عنوان نماینده‌ی دورگه‌ها وارد مجالس ملل شد و تونست رفتار خشونت آمیز علیهشون رو به میزان قابل توجهی کاهش بده و مسبب وضع قوانین عادلانه‌ای شد. علاوه بر اون پروژه‌ای توی شرکتی رو به پایان رسوند و شرکت پدرش رو از ورشکستگی نجات داد.

زین:تو این چاهارماه حسابی از خودمون کار کشیدیم یه سفر میتونه خیلی خوب خستگیمونو در بیاره.
زین افکارش‌ رو پاره کرد.

لیام:وضع شرکت که ثبات پیدا کرده.. الان بهترین موقع‌س..هممون بهش نیاز داریم..

هری نگاهی به لویی انداخت.پسرکوچولوی فسقلیش که با خستگی توی بغلش لم داده بود و پلک‌هاش آماده‌ی بسته شدن بودن.این چند وقت خیلی اذیت شده بود. علاوه بر وضع جسمانیش که با کمک‌های نایل تا ماه دوم کاملا بهبود پیدا کرد، وضعیت روحی خیلی بدی رو پشت سر گذاشته بود..

احساس ناامنی، ترس، افسردگی شدید و کابوس دیدناش تا مدت‌ها ادامه داشت و هیچ درمانی روش اثر نداشت تا وقتی که هری درمان جِی.اف.ال رو انجام داد و ظرف یک ماه گذشته تونسته بود کلی حال بیبی‌ش رو خوب کنه.. یه سفر برای لویی هم میتونه کلی لذت بخش باشه چون هری وقت آزاد بیشتری خواهد داشت.

Little Stranger(LS)Where stories live. Discover now