نوت نويسنده: راستش مطمئن نبودم كه به اين زودي اين چپترو رو كنم، ولي خب از اينكه لفتش بدم، بدم مياد.
هر جا كه گيج شدين راحت باشين و ازم بپرسين تا توضيحش بدم. ❤️
نكته بعدي اينه كه از اينجا تا يه مدتي، راه شخصيت ها بخاطر اينكه بكهيون تصميم ميگيره ديگه سر كار نياد، از هم جدا ميشه و همه اتفاقات توي كمتر از دو هفته رخ ميده. اتفاقات بيشتر همزمان با هم رخ ميده و هر كودوم از شخصيت ها ميتونن يكم از پرونده ققنوس رو به تنهايي تو ذهنشون جلو ببرن. اميدوارم شما هم بتونين تو ذهنتون اينا رو به هم ربط بدين.
---
---بعد از رفتن بكهيون از پاسگاه پليس، جونگده بيخيال ترين حالتش رو گرفت و حضور نداشتن بكهيون رو به چپش گرفت.
با ذوق به سمت لب تاپش رفت تا بقيه مانگاشو -مانگايي كه بكهيون با كولي بازيش باعث شده بود كه وسطش ولش كنه- رو بخونه.
(سويونگ با عصبانيت به پاسگاه پليس رفت. طبق معمول بدون در زدن وارد شد. لي جونگ مين بدون اينكه برگردد گفت:"دوباره اومدي سويونگ؟"
سپس سرش را از پرونده هاي زيادي كه رو به رويش بود، بلند كرد و برگشت و به سويونگ نگاه كرد.
سويونگ گفت:"از كجا فهميدي من هستم؟"
لي جونگ مين باخنده گفت:"فقط تويي كه جرعت داري بدون در زدن وارد اتاقم بشي... و اينكه يه جور خاصي در رو باز ميكني انگار او دستگيره در بدبخت مامان باباتو كشته!"
سويونگ خنديد. لي جونگ مين گفت:"خب دخترم... مشقاتو نوشتي؟"
سويونگ آهي كشيد و گفت:"باورم نميشه دارم اينكارو باهات ميكنم... خب... من به اتاق ليهون رفتم... تنها راه ورود و خروج به خوابگاه اون راه پله اصليه... اتاق اون طبقه چهارمه... يعني اگه بخواد از بالكن اتاقش بره بيرون نميتونه... به اين فكر كردم كه طناب بندازه و اين حرفا... ولي ليهون از نظر جسمي اونقدر قوي نيست كه اون ارتفاع رو از طناب بره پايين يا بالا... در نتيجه ليهون كاملا بيگناهه و اون بدبخت تمام مدتي كه قتل مينهو صورت گرفته، تو خوابگاه بوده..."
YOU ARE READING
Phoenix
FanfictionCompleted ✅ تمام شده كاپل ها: چانبك، هونهان ژانر: جنايي، عاشقانه، مرموز داراي محدوديت سني R خلاصه: يك تيم پليس جرايم خشن (متشكل از بكهيون، سهون، جونگده، كيونگ سو و جونگين) كه با يه سري قتل هاي زنجيره اي از قاتلي به اسم ققنوس رو به رو ميشن و تلاش در...