كيونگ سو به ديوار آپارتمان بلندي تكيه داده بود. يه سيگار لاي انگشتاش بود ولي ازش استفاده نميكرد. انگار يادش رفته بود سيگاري وجود داره. عميقا به فكر فرو رفته بود. به قرباني پرونده اش فكر ميكرد. يه مرد ميان سال خودكشي كرده بود.
نگاهش روي بند كفش هاي كتونيش قفل شده بود. خودكشي از نظر كيونگ سو يكي از وحشتناك ترين اتفاقايي بود كه ممكنه رخ بده. اينكه چرا يك انسان دلش بخواد كه زندگي خودشو تموم كنه. هر چقدر هم زندگيش سخت بوده باشه، يه چيزي هست به اسم اميد كه آدمو نجات ميده.
اميد اينكه فردا ممكنه معجزه رخ بده.
و خيلي براش جالب بود. اينكه چه بلايي سر اون مرد اومده بود كه اميدشو از دست داده بود؟
با صداي بكهيون به خودش اومد.
-"كيونگي اينو ببين..."
كيونگ سو به بكهيون نگاه كرد. بكهيون تنها كسي بود كه جرعت داشت اونو اينجوري صدا كنه. البته مطمئن بود اگه به اين رؤيه ادامه بده، به زودي جونگين و سهون هم همينجوري صداش ميزنن.
مهم نبود چند بار به بكهيون بگه كه از كيونگي صدا شدن بدش مياد. بكهيون براش مهم نبود و هر بار هم همينجوري صداش ميزد. بكهيون دقيقا شبيه كسايي بود كه به محض اينكه يه چيز جالب ازت پيدا ميكنن مدام اونو به روت ميارن. از اين كه بكهيون اونو كيونگي صدا ميزد، متنفر بود. و از اينكه دلش نميومد به اون قيافه مظلوم بگه كه اونجوري صداش نكنه، بيشتر متنفر بود.
متوجه نگاه خيره بكهيون روي سيگارش شد. اون پسره ي پاستوريزه واقعا روي اعصابش ميرفت. گاهي شك ميكرد بكهيون ادا تنگا رو درمياره يا واقعن اينقدر بچه مثبته؟ چون تا جايي كه يادش بود بكهيون توي خيلي مسائل واقعن ميتونست پررو باشه. سيگار نصفه اش رو روي زمين انداخت و با پاشنه پا اونو له كرد.
ميتونست ببينه قيافه بكهيون شبيه كسايي هست كه دارن سكته ميكنن. آهي كشيد و خم شد و سيگار له شده اش رو برداشت و توي سطل آشغالي كه اون طرف تر بود انداخت.
همينجور كه به سمت بكهيون برميگشت گفت:"محض رضاي خدا بك، تو نميتوني اينجوري رو همه چیزوسواسي باشي ، برو دكتر!"
بكهيون سرشو كج كرد و گفت:"ميدونم وسواس دارم ولي آشغال ريختن كف زمين اشتباهه و شعور پايين شهروندي رو ميرسونه!"
كيونگ سو به زمين نگاه كرد. ميتونست كلي ته سيگار ديگه هم اونجا ببينه. بك تصميم گرفت بيخيال موعظه كردن كيونگ سو بشه و همينجور كه عكسي رو بهش نشون ميداد گفت:"ببين!... ضرب و شتم!... قبل خودكشي مورد ضرب و شتم قرار گرفته بوده!"
ESTÁS LEYENDO
Phoenix
FanficCompleted ✅ تمام شده كاپل ها: چانبك، هونهان ژانر: جنايي، عاشقانه، مرموز داراي محدوديت سني R خلاصه: يك تيم پليس جرايم خشن (متشكل از بكهيون، سهون، جونگده، كيونگ سو و جونگين) كه با يه سري قتل هاي زنجيره اي از قاتلي به اسم ققنوس رو به رو ميشن و تلاش در...