جیمین مشغوله سرو کله زدن با بکهیونی بود که دسته ی پلی استیشنش رو از گرفته بود.
:"یاااا پیرمرد اونو بده به من"
بکهیون چتریاشو کنار زد:"به من نگو پیرمرد موی سفید جدیدا مد شده."
جیمین نگاهه چندش واری نثاره بکهیون کرد و بعد ادامه داد به کش کشون کردن برای گرفتنه دسته ی پلی استیشن.
:"خفه میشید یاا نه؟"
جونگکوک وقتی دید این دوتا نمیخان تموم کنن با عصبانیت از اشپز خونه زد بیرون.
بکیهون قیافشو کیوت کردو گفت:"جونگکوکی هیونگ از صب تاحالا جیمین داره بازی میکنه به منم نمیدههه"
جیمین سریع بلند شدو برگشت سمته جونگکوک:"هیونگ داره دروغ میگه(بعد برگشت سمته بکهیون)اصن تو از دیشب اینجا کپیدی ننه بابات نمیگن بیا خونهه؟ هااا؟"
جیمین سره بکهیون داد زد.
جونگکوک عصبی موهاشو بهم ریخت:"جیمیننن...تمومش کن و درست با دوستت صحبت کن اون تا هر وقت بخاد میمونه ولی تو اگه مشکلی داری میتونی بِ...."
حرفه جونگکوک با صدای ایفون قطع شد.
جیمین مبل رو دور زد و گفت:"باز میکنم."
جونگکوک خاست دوباره سمته اشپز خونه بره که با یاد اوریه چیزی وایساد.
سریع ساعتشو نگاه کرد :"فاککک ساعته چهاره اون حتمن سهونه."
جیمین درو باز کرد و با پسره مومشکی ایی روبرو شد که دستشو برای دوباره زدنه ایفون بالا برده بود.
جیمین دهنش از خوشتیپیه پسره روبروش باز مونده بود.
انگشته اشارشو اروم بالا برد و به گونه ی سهون زد.
یکم انگشتش رو فشار داد بعد سریع دستش رو کشید.
اروم زمزمه کرد:"ای...این واقعیه"
سهون گیج از حرکاته پسره موصورتی خنده ایی کردو گفت:"من اوه سهونم اومدم دنباله جونگکوک."
جیمین خواست جیغ بزنه که جونگکوک سریع اومد.
دستشو روی دهنه جیمین گزاشت و هل داد داخله خونه و بعد انگشته اشارشو جلوش تکون داد:"تروخدا ..جانه من فقد اروم باشه ؟بهت میگم."
جیمین با دهنه باز دور زد و رفت پیشه بکهیون همونجور خیره به جلو نشست روی مبل .
جونگکوک سریع برگشت سمته سهون:"واقعننن معذرت میخام من یادم رفت ..بب ببین میتونی بیای داخل تا من اماده شم؟"
سهون خواست تایید کنه و پاشو داخل بزاره که جونگکوک دوباره جلوش رو گرفت:"خوا..خواهش میکنم فقد اون دوتا بچه ای که داخل میبینی رو زیاد جدی نگیر باشه؟"
YOU ARE READING
𝔹𝔸𝔻 𝔾𝕌𝕐
Fanfictionجئون جونگکوک استایلیسته آیدل معروف و خوشتیپی به اسم کیم تهیونگه...چی میشه که کم کم بین این دوتا به اصطلاح فقط*همکار*یسری اتفاقات بیوفته؟ :"همیشه تو به سلیقه ی خودت بدنمو نقاشی میکنی." :"این دفعه من میخوام با لبام بدنه تورو نقاشی کنم." ژانر=فان،اسمات...