.33.

5K 990 847
                                    

:"بغلم کن."

:"یالا دیگه بیا بغلم کنننن."

:"سهونی؟؟"

لوهان که دید اصرار های پی در پی اش فایده نداره از پلن دومش استفاده کرد..اونم یعنی کیوت بازی.

سهون سعی کرد خندشو کنترل کنه و با جدیت بگه:"لو...دارم سعی میکنم این فایل رو تموم کنم...شاید یک ساعت دیگه تموم شه..میشه تا اون موقع صبر کنی؟"

لوهان لباشو آویزون کرد و روی تخت چهار زانو نشست و گفت:"نه..من واسم مهم نیست یا همین‌الان‌ میای بغلم میکنی یا پا پیشم میرم کمپانی..ضبط دارم."

سهون همونجور که روی صندلی نشسته بود سرشو سمته لوهان برگردوند و گفت:"نیم ساعت دیگه؟"

لوهان سرشو به نشونه ی نه تکون داد.اون تا خونه ی سهون اومده بود.با اینکه سرش شلوغ بود اما خونه ی دوست پسرشو و جَوی که داشت رو خیلی دوست داشت واسه همین به سهون میگفت که با همدیگه اینجارو واسه دیدن هم انتخاب کنن.

:"ربع ساعت دیگه؟حداقل این پاراگراف تموم شه؟"

لوهان دوباره سرشو تکون داد و دستاشو زیره بغلش زد.

سهون تک خندی کرد و لپ‌تاپش رو محکم بست.
سمته لوهان رفت دستاشو از روی تخت بالا کشید که باعث شد پسره کوچیکتر خندش بگیره و با ذوق توی بغله سهون بیوفته.

سهون بینیشو روی گردن لوهان گذاشت و حلقه ی دستاشو دوره کمرش محکم تر کرد.

:"راضی اید قربان؟"

لوهان‌خنده ی دیگه ایی کرد و یکم توی بغله سهون وول خورد و پاهاشو دوره کمرش گذاشت.

سهون به حرکت بچگانش خندیدو گفت:"نینی کوچولو."

لوهان هم به اعتراض با پاش همونطوری یه لگد به باسن سهون کوبید.
که باعث شد سهون پسره کوچیکتر رو به پشت روی تخت بندازه و روش خیز بگیره.

:"خیلی شیطون شدی جدیدا..چی خوردی؟"

لوهان لباشو لیسید و گفت:"اوه سهون من فقط دوسِت دارم.."

سهون لبخندی بهش زدو گفت:"منم دوستت دارم فرشته کوچولو."

لوهان گردنه سهون رو پایین کشید و بوسه ی نرم و داغی رو شروع کردن.
سهون میدونست که داشتن این رابطه با لوهان خیلی به نفعه پسره کوچیکتر نیست.
چون لوهان یه آیدل بود و معلوم نبود اگر این خبر لو میرفت طرفداراش قراره چه تفکرات و چه اخلاقیاتی نسبت بهش داشته باشن.

فقط میدونست که لوهان رو با تمام وجود دوست داره و اگر لوهان بخواد تا آخرش کنارش میمونه و تنهاش نمیزاره.

سهون بوسه شونو با بوسه ای که روی پیشونی لوهان گذاشت تموم کرد و طبق عادت همیشگیشون دوست پسره کوچولوشو توی بغلش کشید و روی سینش گذاشت و مشغوله بازی کردن با کمرش شد.

𝔹𝔸𝔻 𝔾𝕌𝕐Where stories live. Discover now