:"فاک هنوز چهارتا اجرا دیگه مونده.کِی میخواد تموم بشه خدا میدونه..حالم دیگه کم کم حتی داره از شغلم هم بهم میخوره."
جونگکوک با تمام حرصی که میتونست توی لحنش باشه تقریبا داد زد و خوشبختانه توی اتاق استایلیست اصلی فقط خودش بود که البته فقط فکر میکرد تنهاس چون یکم بعد دوباره فرشته ی خوشتیپ و جذاب عذابش توی چهارچوب در بود.
:"چرا هی غر غر میکنی؟من نصفه توهم به کارم اعتراض نمیکنم...با اینکه کاره من سخت تره توعه."
تهیونگ با ابروهای بالا رفته گفت که درجا بعده تموم شدن جملش وقتی قیافه ی تهاجمیه جونگکوک رو دید بدنش سست شد.
جونگکوک چشماشو باریک کرد و از لای دندوناش گفت:"البته که تو راحتی...تو یه نفر به اسمه کیم تهیونگ بالای سرت نیست."
و تهیونگ حاضر بود قسم بخوره که جمله ی اخرش رو تموم خانوادش توی سئول هم شنیدن.
دستاشو از روی گوشاش برداشت و تمام سعیش رو کرد که ترسیدنش توی لحنش معلوم نباشه.:"من که خیلی خوبم باهات..تازشم تویی که وسواسی داری."
جونگکوک از روی صندلی بلند شد و گفت:"بله درست میفرمایید ستاره ی صدا..کیم تهیونگ."
تهیونگ ابه دهنش رو قورت داد و همونجور که پاهاشو اماده ی در رفتن کرده بود گفت:"ف..فقط چهار اجرا مونده."
و سریع از جلوی اتاق استایلیست جذاب و بداخلاقش دور شد.
جونگکوک موهای قرمزش که داشتن کم کم به صورتی تبدیل میشدن رو با حالت کفری بهم ریخت و دوباره سمته رگال لباسا رفت..هیچ وقت فکرشو نمیکرد که زمانی دستاش میلی به پارچه و لباس نداشته باشن.
این شغلی که به ظاهر خیلی عالی و بی نقص بود برای جونگکوک مثله وارد شدن توی هزار توی بدبختی بود.
حالا چرا؟چون یه نفر به اسم تهیونگ که به شدت تمام رفتاراش و کارهاش روی مخ بود میتونست خیلی راحت به جونگکوک دستور بده.
البته نمیتونست بده تا قبله اینکه تهیونگ مثله ی بچه ی چهار ساله رفته بود پیش منیجرش و شکایت جونگکوک رو که به نظراتش اهمیت نمیده رو کرده بود.
و بعده اون جونگکوک فقط دعا میکرد اون پسر لجباز سر روی گردنش نباشه.هشت لباس عالی ایی که انتخاب کرده بود تقریبا هفتاش توسط تهیونگ رد شدن و باعث شد جونگکوک با صدایی که حتی جیمین خیلی کم ازش میشنوه روش داد بزنه و بگه"یا همینارو میپوشی یا هرچی پارچه و لباس توی کمپانی هست رو به اتیش میکشم"
که البته این یه تهدید عادی نبود. جونگکوک کله کمپانی رو تهدید کرده بود که این حرفش خیلی راحت توسط تهیونگ به منیجره رو مخ ترش انتقال پیدا کرده بود.
و جونگکوک مجبور شده بود که هشت لباس دیگه طراحی و توی مدت زمانه کمی و با اعصاب خورد کنی زیادی که با خیاطا داشت اونارو اماده کنه.
جونگکوک حتی نمیدونست چرا تهیونگ رو اینقدر دسته بالا میگیرن عوامل کمپانی..
چرا خوب میدونست..بلخره تک ستاره ی کره ی جنوبی و البته جهان بود.
با اون صدای ته چاهی ایی که داشت.
البته جونگکوک قبله اینکه وارد کمپانی بشه و تهیونگ رو ببینه این نظر رو نداشت.ولی الان فقط حاضر بود سره جیمین کلی غر بزنه و حرص بخوره اما صدای نحسه تهیونگ رو نشنوه.
YOU ARE READING
𝔹𝔸𝔻 𝔾𝕌𝕐
Fanfictionجئون جونگکوک استایلیسته آیدل معروف و خوشتیپی به اسم کیم تهیونگه...چی میشه که کم کم بین این دوتا به اصطلاح فقط*همکار*یسری اتفاقات بیوفته؟ :"همیشه تو به سلیقه ی خودت بدنمو نقاشی میکنی." :"این دفعه من میخوام با لبام بدنه تورو نقاشی کنم." ژانر=فان،اسمات...