part 7

146 36 22
                                    

سوفیا ::
این چهار روز بهم خیلی خوش گذشت راستش من دیگه عادت کردم تو تنهاییام خوش بگذرونم
حالا هم برگشتیم خونه و دارم کارامو میکنم ک واسه فردا ک میخام برم سرکار اماده باشم

دیدهری ::
پای تلفن

_ سلام لویی چطوری؟
+ خوبم مرسی تو چطوری؟
_ خوبم میگم امشب پاشین بیاین خونه من ب خاطر تموم شدن اون چهار روز فا ،،کی میخام بهتون شام بدم
+ ایول پسر من هستم
_ بقیرم خبر کن حوصله ندارم
+ باشه بابا همیشه بدعنقی اه

ساعت ۷

صدای زنگ اومد درو باز کردم اومدن تو و هرکدوم رو یه مبل لش کردن ب خدمتکار گفتم واسه هممون نوشیدنی بیاره

هرکدوم داشتیم راجب کارمون صحبت میکردیم

نایل: راستی هری تو شرکت بابا استخدام شدی بعد اون شرط گندش؟

_ اره
+ خب حالا جلستون چطور پیش رفت؟
_ عالی همه آدمای طرف مقابلمون از تسلطم راجب مسائل کف کرده بودن
+ او ایول میگم راننده ای چیزی نمیخای؟ من هستما.

_ خودتو لوس نکن وضعت خوبه زر نزن

_ راستی لویی سرپرست گروه طراحیتون فامیلیش لاجه؟

^ اره میخاستم بهت بگم . فامیلیش با شریک بابات یکیه به نظرت نسبتی دارن؟ اسم کوچیکش سوفیاست

_ اره بابا دخترشه تو این سفرم باهامون بود

^ جدی؟! خلاصه خیلی خوبه حسابی باهاش حال کردم با عشق کارشو انجام میده اصلا حس اینکه کارمندم باشه بهش ندارم حس یه رفیقو نسبت بهش دارم

_ برعکس من خیلی باهاش حال نکردم غیر عادی بود

^ اولش منم همین فکرو میکردم ولی بعد اخلاقش اومد دستم یکم عصبیه ولی بعدن اوکی میشه راستش اون اوایل یه بار طوری سرم داد زد ک یه جورایی شاشیدم

_ بهش نمیخوره اون چند روز ک همش تو خودش بود و کلا با کسی کار نداشت با خودش حال میکرد فقط

لیام: ای بابا دو دقیقه خفه شید ببینم این فیلمه چی میگه.

نایل : هری ب نظرم کم کم باید زنگ بزنی برامون پیتزا بیارن

هری : خفه شو دیگه انقدر پیتزا خوردیم دیگه حالم داره بهم میخوره چند روز ندیدمت آسایش داشتما امشب همه پاستا میخوریم

نایل : من پیتزا پاستا میخورم حرفم نباشه
.
.
#HS
#harrystyles
بچها لطفا نظراتتونو بگین

خیلی خوشحال میشم نظرتونو بدونم

لاویو

روشنا

The man ( harry styles )Where stories live. Discover now