part 9

148 34 13
                                    

بچها پارت هشتو براتون آورده؟ اخه یکی بهم گفت پارت هشت نیست و بعد هفت نهه

۱ ماه بعد

دید سوفیا :

امروز بابا قراره برای یه سفر کاری و قرارداد با کمپانی تازه تاسیس شده ای تو نیویورک بهمراه شریکش ( ک همه اونهارو برادر میدونن ) ب نیویورک برن مامان و خانم استایلز هم باهاشون میرن راستش دلیلشو نمیفهمم ولی خیلی اصرار داشتن ک این سفرو با بابا اینا برن

- سوفی دخترم خدانگهدار

پریدم بغل بابا و بوسیدمش و بعد مامانو

.
.
.

دید هری :

بابا امروز برای سفر کاریش رفته نیویورک و در غیاب اونها من مسئولیت هاشونو بعهده دارم
.
.
.
.
. فردای آنروز ::

تو دفترم نشسته بودم و داشتم عکسهای مدل ها ک برای کمپانیمون گرفته بودنو نگاه میکردم ک بگم کدوم مناسب تره این ماهه ک تلفن دفتر زنگ خورد

- بله
منشی : آقای استایلز یه آقایی پشت خطن و میگن کار بسیار واجبی با شما دارن
- وصل کنید

-بله؟

× سلام آقای استایلز وقتتون بخیر

- سلام ممنون امرتونو بفرمایید

× آقای استایلز خبری دارم براتون ک خبر چندان خوبی نیست آیا الان بطور انلاین پیگیر اخبار هستید ؟

- خیر جناب بفرمایید خبرتونو.

× متاسفانه پرواز ساعت ۵ دیروز ب مقصد نیویورک سقوط کرده و تنها ۶ نفر زنده موندن و متاسفانه پدر و مادر شما هم فوت کردن

- چی
خودمو از دست داده بودم احساس تهوع داشتم همیشه عصبی میشم اینطوری میشم

× فقط جناب استایلز ما موفق ب برقراری تماس با خانواده لاج نشدیم میدونیم ک شما خانواده لاجو میشناسید ازتون میخایم ک اونهارو هم مطلع کنید هماهنگی های لازم برای فرستادن جنازه هارو با وکیلتون انجام میدیم

احساس پوچ بودن میکردم نمیتونم اخرین دیدار با پدرمو از ذهنم پاک کنم ک زد ب شونمو گفت مرد بزرگ خدافظ

چیزی نگذشت ک کل شرکت ب تاب و تنش افتاد همه گریه زاری میکردن

خودمو حفظ کردم و خاستم مثل همیشه با قدرت دیده بشم رفتم بیرون و همشونو جمع کردم تو سالن طبقه اول و ازشون خاستم ک ارامششونو حفظ کنن و همچنین گفتم ک شرکت مثل قبل ب کارش ادامه میده و هیچ تغییری رخ نمیده

بعد از منشی خاستم ک با شرکت Hannen ( مدیرش لوییه ) ارتباط برقرار کنه و بخاد مستقیما ب خود آقای تاملینسون وصل کنن

+هی مرد چطوری میخاستم بهت زنگ بزنم تسلیت میگم بهت

-ممنون لویی امروز سوفیا اومده؟

+ ن راستش صبح زنگ زد گفت سرش درد میکنه نمیاد الانم هرچی زنگ میزنیم برنمیداره

- نمیدونی ک خبر داره یا نه ؟

+ نه راستش
- اوکی بای
.
.
.
.
زنگ زدم ب لیامو ازش خاستم ک ب سوفیا خبر بده و کارای مراسم و ... ترتیبشونو ببینه
.
.
.
.
.
.
.
.

بچهو لایک کنید واقعا ب چ امیدی اپ کنم؟؟

The man ( harry styles )Where stories live. Discover now