دید لیام::
( بنظرتون از دید لیام خوبه؟😉 از دید کی جذاب تره ؟ )
۰
فردا نماینده های شرکت های jv jhon و Toviva با شرکت استلاج ( کمپانی هری و سوفی ) جلسه دارن و من باید ترتیب ملاقاتو بدماز دوتا سالن اینجا موندم ک کدومو انتخاب کنم حالا بعدا تصمیم میگیرم الان باید زنگ بزنم بهشون هری الان چند روزه اینجا نیومده انقدر ک اونور کار سرمون ریخته وقت نکرده
گوشیمو از تو جیب شلوارم دراوردم و زنگ زدم ب گوشیش
چند بار زنگ زدم برنداشت اصلا نمیدونم الان خونست یا اونوره
همون لحظه نایل زنگ زد بهم
- سلام نایل
+ سلام داداش میگم پرونده قراردادای ماه قبل کجاست منشی میگه خودت شخصا بایگانی کردی
_ اره برو تو اتاق 6 توی کمد طبقه دومه الان اونجایی ؟
+ اره دیگه داداش
_ هری اونجاست ؟
+ نه صبح یه سر اومد ولی زود رفت خونه
_ باشه خدافظ
خوشبختانه شماره خونشونو داشتم و زنگ زدم
* بله!
- سلام پین هستم میخوام با هری صحبت کنم
گوشیو داد ب هری
" سلام لیام
- سلام خوبی هری ؟ سریع میگم چون یه عالمه کاردارم (.... توضیح میده موضوع جلسه رو ) درضمن حتما با سوفی بیا چون وکالتی نداری از طرفش ک بتونی بجاش تصمیم بگیری
" آها
- خب دیگه پس ب سوفیا میگی دیگه
" ن میشه خودت بگی ؟ راستش ما خیلی باهم صحبت نمیکنیم
- هری چرا لجبازی میکنی ؟ یادت باشه اون الان دیگه همسرته میفهمی
" لیام ما هیچ کدوممون مشکلی با این نداریم ک باهم صحبت نکنیم اصرارتو بی معنیه
_ من حتما باید بعدا باهات صحبت کنم میدونم تویی ک داری اذیت میکنی فعلا گوشیو بده سوفیا
( دید هری ) :
اومدم ب ماریا بگم ک به سوفیا بگه ک بیاد گوشیو جواب بده ولی یادم اومد ک همین چند لحظه پیش رفت هیچ آدم و خدمتکاریم تو خونه نبود ک بهش بگم
رفتم از پله ها بالا صدای نواختن گیتار از اتاقش میومد چند لحظه ای وایستادم و بهش گوش کردم از حق نگذزیم خوب گیتار میزنه
بلافاصله بعد اینکه صداش قط شد در اتاقشو باز کردم
روی صندلی کنار تراس نشسته بود و سریع بلند شد انگار هول کرده بود
: نمیدونی برای ورود ب اتاق باید در بزنی ، شاید طرف لخت باشه
- چه عجب بعد دوهفته صداتو شنیدم فک میکردم لال شدی در ضمن تو الان رسما همسر منی پس مهم نیست تو چه وضعیتی باشی وقتی میام تو اتاقت
YOU ARE READING
The man ( harry styles )
Fanfictionشراکت سوفیا لاج و هری استایلز در کمپانیی معروف در لندن کمپانی ک صاحبان ان پدرهای اونها بوده و حالا ... و اما شرط عجیبی ک بدای فرزندانشان گذاشتند تا در صورت عمل ب آن ارث میبرند ک این شرط باعث ایجاد ارتباط هری و سوفی میشود روشنا