part 31

162 23 38
                                    

دید هری :

ای بابا این خونه عجب خرابه ایه طرف اومد سیستم گرمایشی اتاق سوفیا رو درست کنه گفت ک چند روز طول میکشه تا قطعشو تهیه کنه

الانم اومدم تو اتاقم دیدم واسه منم خراب شده الان اتاق مشترکمون و اتاق مهمان و سالن و اتاق مطالعه و سالن ورزش سالمن خدارو شکر گزینه های زیادی پیش رومه

ترجیح میدم نرم پیش سوفیا حداقل تا اون وقتی ک با افکارم کنار بیام

خب کاناپه جلو تی وی هم بد نیست میرم اونجا ب شومینه هم نزدیکه

فردا صبح ::

دید سوفیا

تازه از خواب بیدار شده بودم
اومدم پایین دیدم پتو و بالش هری رو کاناپست

گفت ک ب ماریا گفته ک نیاد چند وقت . شاید میخاد منو ازینی ک هستم تنها تر کنه

سمت اشپزخونه رو نگاه کردم دیدم هری داره صبحانه رو آماده میکنه

- صبح بخیر

در حالی ک داشت کار میکرد زیر چشمی نگام کرد و

+ بیا کمک کن اینا رو ببریم رو میز بچینیم الانست ک خواهرم بیاد

- چقدر زود

+ ببین خط قرمزم خواهرمه اومد اینجا نباید اب تو دلش تکون بخوره پس سعی کن دنبال دعوا نباشی

- کی ب کی میگه من کی دنبال دعوا بودم این تویی ک یه روز مهربونی یروز دنبال دعوایی

+ مواظب حرف زدنت باش من هنوز همون هریم میدونی ک

در حالی ک داشتم فنجونار میزاشتم رو میز

- گوشیمو پس نمیدی ؟

+ نه چطور ؟

- حداقل تلفن خونه رو وصل کن

+ میگم دنبال دعوایی میگی نه

صدای زنگ اومد هری رفت سمت حیاط استقبال خواهرش

- جما میدونه ک همه چیز سوریه؟

+ اره یه نسخه از وصیت نامه دست اونه

بعد از چند دقیقه اومدن تو خونه من رفتم جلو و دستمو دراز کردم و باهاش دست دادم

$ سلام سوفیا چطوری عزیزم؟

- سلام خوبم خوش اومدی

$ به به چ صبحانه ای شک ندارم هری تدارک دیده میدونه عاشق وعده صبحانم

- چ خوب منم صبحا ب امید صبحانه از خواب بیدار میشم

$ الان منظورت این بود ک اینو برا من تدارک ندیده ب خاطر تو بوده؟

شت این چرا قاطی کرد؟ خانوادگی اعصاب ندارن

- ن قصد جسارت نداشتم

The man ( harry styles )Where stories live. Discover now