دید سوفیا::
ساعت ۷ صبح"با نوری ک از در بالکن اتاقم خورد ب چشمم بیدار شدم عاشق صبحای زودم حال خوبی بهم میده
تصمیم گرفتم امروزمو تو آرامش محض سپری کنم ( ب نظرتون با هری میشه ؟!😂)
از پله ها اومدم پایین
خدمتکار : سلام خانم صبحتون بخیر چقدر رود پا شدین شرمنده صبحانه هنوز حاضر نیست ولی سریع آمادش میکنم
+ ب من نگو خانم باشه ؟ اسم من سوفیاست پس بهم بگو سوفیا . امروزم خودم صبحانمو حاضر میکنم یعنی تو فقط واسه آقا رو حاضر کن راستی اسمت چی بود ؟
-ماریا
+ داشتم میگفتم ماریا من صبحای زود بیدار میشم خیلی حال خوبی دارم امروزم دوست دارم با همین حال خوبی ک دارم واسه خودم صبحانه درست کنم ( تو دلش : مجبورم یکم ب خودم تلقین کنم .. همینکه دیشبو پیشش نخابیدم پس میتونه دلیل حال الانم باشه )
- خانم ااا ببخشید سوفیا شاید عصبانی شی ولی میشه بپرسم چرا دیشب پیش اقا نخابیدی یا اصلا چرا الان واینمیستی باهم صبحانه بخورین ؟
+ ببین ماریا داستان ما دوتا یکم با بقیه فرق میکنه دلم نمیخاد راجبش حرف بزنم باشه ؟
- قصد فضولی نداشتم ببخشید
+ مهم نیست
رفتم توی حیاط پشتی خونه ک درواقع یه باغ خیلی بزرگ بود
یک عالمه درخت و چمن عجب جای خفنی تا وقتی ک قهوم آماده شه یکم اونجا گشتم انتهای شرقی باغ یه جای خیلی پیدا کردم یه آلاچیق کنار یک جوی آب تمیز و یک عالمه فضای چمنی
عاشق این جور جاهام خیلی باحاله
سریع رفتم توی امارت دوتا نون تست کردم و روشون شکلات ریختم قهومم ریختم تو فنجونم و رفتم ب اونجای دنجی ک پیدا کرده بودم
ب موسیقی پرنده ها و صدای آب گوش میکردم و حسابی حال میکردم
دید هری ::
ساعت ۸
با صدای الارم گوشیم از خاب پاشدم
- وای دیرم شد وای وای او ببین هری اروم باش اروم وااای ن هولم هول ( هَوَل نخونید لطفا😐)
دو دقیقه نشستم رو تخت حالت تهوع بهم دست داده استرس میگیرم اینطوری میشم
امروز روز قرارداد با یکی از گروهای موسیقیه ک لویی پیشنهاد همکاریشو بیان کرد و برای عقد قرارداد هر ۵ تا شریک باید باشیم
یادم باشه در اولین وقت ب یکیشون وکالت بدم ک اگه نتونستم برم همه چی نمونه رو هوا
یه دوش سریع گرفتم
اصلا نمیدونم ساعت ۹ میرسم یا ن اهه چقدر دارم با خودم زر میزنم خفه شو دیگه
لباسامو پوشیدم پله هارو دوتا یکی مثل اسب دویدم پایین
YOU ARE READING
The man ( harry styles )
Fanfictionشراکت سوفیا لاج و هری استایلز در کمپانیی معروف در لندن کمپانی ک صاحبان ان پدرهای اونها بوده و حالا ... و اما شرط عجیبی ک بدای فرزندانشان گذاشتند تا در صورت عمل ب آن ارث میبرند ک این شرط باعث ایجاد ارتباط هری و سوفی میشود روشنا