•نَبَرد•
صدای نئرهها و فریادهای شیاطین در آسمان مشکی رنگ شب، بالا رفت. آنها برای نبردی بین خودشان و خونآشام ها که در لحظاتی دیگر شروع میشد، خود را آماده میکردند.
شیاطین، با صداهای وهمبرانگیز و چهرههای خوفناک و خنجرهای بنیتوئیت° در صحنهی نبرد حاضر شدند.قبیله خونآشامها، با لباسهای نبرد به سمت صحنهی نبرد قدم برمیداشتند.
دو ببر سیاه رنگ با چشمان قرمز در صدر قبیله خونآشام ها حاضر بودند که لیام، بر روی یکی از آنها سوار بود.(ببرها در جهان ما حدودا 3 متر هستند اما در جهان گمشده، 10 متر طول دارند و مشکی رنگ و بدون طرحاند.)
پرچم مشکی رنگ خونآشام ها با باد، میرقصید. شیاطین، درجایشان درجا میزدند و خرخر میکردند.شیطان اعظم( شیطانی که شیاطین را زیر سلطه دارد.) قدمی به جلو برداشت و کنار شیپورزن ایستاد.
شیپورزن شیطانی با سر ملخ، بدن کرگردن و پاهای شترمرغ بود.
شیطان اعظم سرش را نزدیک سر شیپورزن برد و با صدای خرخری آرام گفت:×شروع کن.
و شیپورزن در شیپور جنگ دمید و لحظهای بعد، شیاطین و خونآشامها درحال مبارزه بودند.
لیام با ببر مشکی رنگ به سوی شیاطین میتازید.
ببر غرش کرد و به سوی یکی از شیاطین تاخت و لیام شمشیرش را از غلاف خارجکرد.
شیطان، به سمت لیام هجوم برد و شمشیر بریل قرمز او، در گلویش فرو رفت.خون قهوهای رنگ از گلوی شیطان به بیرون پاشید.
شیطانی از پشت سر درحال نزدیک شدن به لیام بود که ناگهان، ببر لیام به خود واقعیاش تبدیل شد.زین، لیام را از روی دوش خود، بر روی زمین گذاشت و به سمت شیطانی که به سوی او میدوید، تاخت.
بر روی سر شیطان فرود آمد و لحظهای بعد، یک شیر گلوی آن را دردید.(زین به شیر تبدیل شد.)
لیام شمشیرش را در گلوی شیاطین فرو میبرد و صورتش با خون قهوهای رنگ، زینت یافتهبود.
زین، که حالا به شیر تبدیل شدهبود، به سمت هر شیطانی هجوم میآورد و گلویش را میدرید. دوباره به خودش تبدیل شد و شمشیرش را بدون اینکه به شیاطین نگاه کند، در بدن آنان فرو میبرد.او حالا دقیقا در مرکز نبرد بود. ایستاد و همانطور که شمشیرش را در بدن شیاطین فرو میکرد فریاد زد:
-عقب نشینی!
تمام خونآشامها با این جمله، نامرئی شدند و در کسری از ثانیه پشت شیاطین با فاصلهای 10 متری ایستادهبودند.
YOU ARE READING
•THE LOST WORLD•
Fantasyهرچیزی در این جهان امکان گمشدن دارد، حتی خودش! جهانگمشده با جنگ، مرگ، خون، نفرت و کینه توام است. جهانی که در آن خبری از صلح نیست! اما، پیشبینی تمام جهانگمشده را دگرگون میکند. کسی پا به این جهان میگذارد که تمام قوانین را نقض میکند، یک استثناء...