•THE HEART•

295 74 216
                                    

قَلب

°Song:Heart Meet Break-Liam Payne°

کوهستان اشباح:

نبرد پایان یافته‌بود و مانند همیشه، بعد از نبرد در کوه مرکزی اشباح، جشنی بر پا بود. صدای سازها و پایکوبی‌ها از گوشه‌ گوشه‌ی غار، به گوش می‌رسید.
نایل با موسیقی بدنش را تکان می‌داد و پاهایش را به زمین می‌کوبید.
با پیچ و تاب بدنش، رنگ موهایش از قهوه‌ای به بلوند تغییر پیدا می‌کرد.
این تغییر رنگ، از کودکی همراه او بود و فقط زمانی که هیجان، بدنش را در بر می‌گرفت؛ این اتفاق می‌افتاد.

لویی روی صندلی، کنار یکی از میزها نشسته بود و جام قرمز رنگش را که وقتی در معرض نور قرار می‌گرفت، به آبی تبدیل می‌شد، بالا برد و به جام‌های دیگر کوبید.

لویی، جام حاوی نوشیدنی صورتی رنگ را نزدیک لبش برد و لب‌ها نوشیدنی را ملاقات کردند.
(Lips Meet Drink-
Heart Meet Break-Liam Payne)

×ساکت!

مَعچ(مخبر، خبردهنده، در زبان جهان‌گمشده) در مرکز میهمانی ایستاده‌بود و در میان سر و صداهای طاغت‌فرسا، کلمات را فریاد زد.
اشباح، جام‌ها، موسیقی و غذاها، همه از حرکت ایستادند و به او خیره‌شدند.

×همسر ارباب ومپایرز در نبرد کشته شده.

همهمه‌ای در سرسرای غار بزرگ، شکل گرفت. کلمات در دهان اشباح پیچ و تاب می‌خوردند.

-ساکت!

لویی فریاد زد و به اشباح چشم دوخت. صورتش را به سمت معچ برگرداند و پرسید:

-لیام پیِّر؟

معچ سری تکان داد و تعظیم کرد:

×بله لویی.

اشباح سرورشان را با نامش خطاب قرار می‌دادند.
کلمات ارباب، پادشاه، شاه و سرور در میان اشباح جایی نداشت.
آنان با هم همنوع بودند و کلمات و صمت‌ها، بین آنان فاصله‌ای نمی‌انداخت.
حتی همه‌ی قبیله‌ها نیز، ارباب اشباح را با نامش خطاب قرار می‌دادند.

نایل به سمت میز‌های بزرگ رفت و تکه گوشتی برداشت. گازی از آن زد و با دهان پر گفت:

+پس ارباب ومپایرز هم مرده.

نایل معچ را مخاطب قرار داد. لویی به نایل نگاه کرد. سری تکان داد و سخن نایل را ادامه داد:

-ارباب ومپایرز و همسرش، یکی از 4 عاشق جهان‌گمشده بودند. پس قلب او بعد از مرگ لیام، شکسته.

•THE LOST WORLD•حيث تعيش القصص. اكتشف الآن