•پایانِ فَصلِ یِک•
-Song Adore you by Harry Styles
-Song Through The Dark by 1Dقلمروی لاویج:
تنفس ماه و صدای تپیدنش، بعد از مدتی نبودن، برای همه ارزشمند و دوست داشتنی شده بود. همه متوجه ارزش و علاقه خودشان به ماه عظیم و احساساتی شده بودند و این، معجزهی نیستی بود!
معجزهای که هر چقدر دردناک و دلتنگ کننده بود اما چیزی مثل عشق را ثابت میکرد، چیزی مثل علاقه، وابستگی، عادت و زندگی!
این که چقدر سیمرزها بدون وجود صدای تاپ تاپ ماه، هاهای نفسهایش و سرخی چشم گیرش سخت است، ارمغان معجزه نیستی بود و ارزش هستی ماه را به رخ میکشید.هیپ لبخندش را خورد، چشم از ماه عظیم و سرخ برداشت و با قدمهایی بلند خودش را به سرسرای قصر رساند. روی صندلی مزیین شده با جواهرات رنگارنگش نشست و به باپرید(Baprid) که کنار دیوار ایستاده و در افکار پر پیچ و خمش، غوطهور بود، نگریست.
-باپرید؟
با تحکم گفت و به جادوگر پسرنما، خیره شد. جادوگر جوان، ناخن انگشت سبابهاش را از بین دندانهایش بیرون کشید و با لبخند به هیپ نگاه کرد.
+تمام خسارتها و آسیبهای وارد شده بر قلمرو، رفع شد، سرورم.
دستی به کنارههای بلند مویش، کشید و به سمت در قصر قدم برداشت.
-اجازهی رفتن به تو دادم فرزندم؟
هیپ با حرص گفت. از روی صندلی مزیین شدهاش برخاست و به سمت باپرید قدم برداشت.
+مرا عفو کنید. امر دیگری دارید پاپا؟ (پدر-زبان جهان گمشده)
روی پاشنهی چکمههایش که بلندی آنها تا اواسط رانش میرسید، برگشت و با لبخند، به هیپ نگاه کرد.
-به نیروها فرمان آماده باش بده؛ نبردی با قلمروی پیِّر در پیش داریم.
جادوگر جوان، به ارباب لامیا با جدیت نگریست و بعد از درنگی طولانی، سری تکان داد.
+میتوانم دلیلش را بدانم؟
هیپ دستش را روی سر باپرید گذاشت و صورتش را به او نزدیکتر کرد.
-معلوم است که میتوانی؛ تو ارباب آیندهی جادوگرانی دلبندم!
با لبخند گفت و دستش را از روی سر، تا استخوان فک باپرید سُر داد.
-در پایان جهان، هنگامی که مستثنی کشته شد، ماه نیز همراه او تکه تکه گشت؛ و این امر تنها زمانیست که ماه عظیم و احساساتی عاشق میشود؛ بنابراین باپرید عزیزم، حال که ماه دوباره متولد شده تنها استدلالی که میشود، از تولد دوباره او کرد، زنده شدنِ مستثنیست. پس ارباب خون آشامها کارش را درست انجام نداده و بهتر است ما کار ناتمام را تمام کنیم.
YOU ARE READING
•THE LOST WORLD•
Fantasyهرچیزی در این جهان امکان گمشدن دارد، حتی خودش! جهانگمشده با جنگ، مرگ، خون، نفرت و کینه توام است. جهانی که در آن خبری از صلح نیست! اما، پیشبینی تمام جهانگمشده را دگرگون میکند. کسی پا به این جهان میگذارد که تمام قوانین را نقض میکند، یک استثناء...