16

2.5K 332 41
                                    

برای چند ثانیه توی چشم هام خیره شد و گونه امو نوازش کرد، صورتم داغ شده بود و با هربار لمسش بیشتر احساس گر گرفتگی می کردم. متقابلا به چشم هاش خیره شدم، چشم هایی که هشت سال عاشقشون بودم و حالا نوع دیگه ای از عشق رو باهاش تجربه می کردم.

لب هاشو روی لب هام گذاشت و آروم مکیدشون بعد از چند ثانیه از لب هام جدا شد و سرشو زیر گردنم برد و بوسه ای روی گردنم گذاشت.

دست های لرزونمو روی کمرش گذاشتم و با کج کردن گردنم فضای بیشتری برای بوسیدن گردنم بهش دادم. بوسه هاش خیس تر و داغ تر شد و محکم پوست گردنمو مک زد. دستمو لای موهاش بردم وچشم هامو بستم.

چطور تاحالا نفهمیده بودم لب ها و بوسه هاش انقدر لذت بخشه؟

پوست گردنمو لیسید و گاز آرومی گرفت.

آه آرومی از بین لب هام خارج شد و سرمو به بالشت فشار دادم.

غرق لذت بودم که سرمای دستشو روی شکمم حس کردم، چشم هامو باز کردم و خمار به دستش نگاه کردم. استرس داشتم و از لمس شدن پوست شکمم توسط سر انگشت هاش دلم پیچ میخورد اما دلم نمیخواست متوقفش کنه.

لبمو گاز گرفتم و نفس داغمو آروم بیرون دادم.

عقب کشید و نگاه سرتاپایی بهم انداخت. موهام روی پیشونیم پخش شده بود و صورتم و گوش هام از داغی میسوخت، مطمعن بودم صورتم قرمز شده و احتمالا چندین لکه ی کبودی روی گردنم بوجود اومده بود.

پایین تیشرتمو گرفت و تا بالای سینه هام بالا کشید. محو نگاه کردن به بدنم شد جوری که احساس می کردم امشب قراره تا ابد ادامه پیدا کنه.

+ باید بدنتو پرستید

نمیدونم قرمز تر از اینی که بودم می شدم یا نه!

لب هامو محکم گاز گرفتم و صورتمو با دست هام پوشوندم.

_ اینجوری نگام نکن!

+ چجوری؟

توی صداش خنده موج می زد.

_ اینجوری که انگار اولین باریه که بدنمو میبینی!

+ نه...اولین باریه که بدنتو میبینم و مال منی

لب هامو روی هم فشار دادم.

_ من هنوز تصمیممو نگرفتم

+ ولی الآن تصمیم گرفتی به من اجازه بدی لمست کنم، مگه نه؟

از حرص لبامو جمع کردم، نمیدونستم جوابشو چی بدم.

ناگهانی بوسه ای روی دست هام که روی صورتم بود گذاشت، شوکه شدم و دست هامو کنار کشیدم که بوسه ی دوم رو طولانی تر روی لب هام گذاشت.

وسط بوسه لبخند زدم و دست هامو دور گردنش حلقه کردم.

سخت ترین کار دنیا برام توصیف احساساتی بود که داشتم! از طرفی خجالت می کشم و استرس کاری رو داشتم که ته میخواست باهام انجام بده، از طرفی هم عاشق لمس هاش بودم و دلم میخواس تا ابد ادامه اش بده!

Just friendship | CompletedWhere stories live. Discover now