کنار هم قدم میزدیم، سکوت بینمون رو شکوندم و گفتم:
_من اَنارمبعد من تکرار کرد_ انار
_ انار یعنی پومیگرانت (pomegranate)
انگار هم از اسمم متعجب شده بود هم خوشش اومده بود.
_اسم تو اسمِ یک میوه است؟_آره
_بانمکه؛ من پارک تههیونم. ته هیون یعنی موفق و ارجمند.
سرتکون دادم و اون پرسید_انار آلمانیه؟
_ایرانیه؛ من ایرانیم اینجا درس میخونم.

KAMU SEDANG MEMBACA
Anar
Romansa「Completed」 _ och es tut mir leid + excuse me?! "بنظر من دستها خیلی مهم و مرموزن، چشمها نشون دهنده افکار و روحه اما دستها انحصارا در خدمت صاحبشونن. اونا میتونن هم بهت لذت بدن هم عذاب، میتونن هم نوازشت کنن هم کبودی روی تنت ایجاد کنن. من نمیدونم با...