صبح نیم ساعت بعد آلارم بیدار شدم و بخاطرش مجبور شدم بدو بدو کارامو انجام بدم.
سشوار رو خاموش و موهامو نمدار رها کردم تا شلوار جینم رو بپوشم.
بعد پوشیدن تیشرت زردم پیراهن چهارخونه هلویی سبز قهوهایم رو از روش پوشیدم.
کاپشن نارنجیم رو از رگال خارج کردم تا بپوشمش اما با یادآوری سرمایی بودنم دکمههامو بستم و از روش پلیور لیموییم رو تنم کردم.
بعد پوشیدن کاپشن، کولهام رو برداشتم و سمت آشپزخونه رفتم.
از یخچال بطری شیر رو برداشتم و چند قلپ ازش خوردم.(از خوبیای زندگی مجردی)
شیر رو سرجاش گذاشتم و با خودم گفتم بیخیال صبحونه، تو راه برای خودم دونات داغ میخرم.
بدو بدو کانورسای نارنجیم رو پام کردم و بندشو تو خود کتونی انداختم تا بعدا ببندمشون.
لحظه آخر بخاطر موهای نمدار کلاه بافتنی کرمم رو سرم کردم و سمت پلهها دویدم.کاپشن و کولهام رو روی آویز کنار وسایل بقیه آویزون کردم، کلاهمو برداشتم و توی کوله گذاشتم.
با دیدن انعکاسم روی در شیشهای وقتی میخواستم برگردم پیش بقیه سرجام خشکم زد.
موهام کاملا خشک نشده بود که کلاه گذاشتم و لعنت بهش؛ حالا من با موهای وز و گره خوردهام چیکار کنم؟با دست سعی کردم یخورده مرتبشون کنم و بعد با کشی که تو کولهام بود گوجه روی سرم جمعشون کردم حداقل اینجوری بهم ریختگیشون کمتر تو چشم بود.
کنار دوقلوها ، مگنس و اگنس نشستم تا آزمایش رو شروع کنیم.
ظهر وقتی داشتم دادههای آزمایشو وارد اکسل میکردم مگنس کنارم نشست.
_پروفسور فردا صبح گزارشو میخواد.شونههامو بالا انداختم_دارم برنامم رو سبک میکنم.
_حالا که داری برنامتو سبک میکنی بعدش میای بریم با هم ناهار بخوریم؟
_ممنون از پیشنهادت ولی به دیدن کسی باید برم.
از جاش بلند شد_ اوکی بعدا که وقتشو داشتی انجامش میدیم.
سرمو برای تاییدش تکون دادم و دوباره مشغول کار شدم.
نمیدونم بر چه اساسی اما اَنار رنکینگ دوم تینفیکشن شده :')

ŞİMDİ OKUDUĞUN
Anar
Romantizm「Completed」 _ och es tut mir leid + excuse me?! "بنظر من دستها خیلی مهم و مرموزن، چشمها نشون دهنده افکار و روحه اما دستها انحصارا در خدمت صاحبشونن. اونا میتونن هم بهت لذت بدن هم عذاب، میتونن هم نوازشت کنن هم کبودی روی تنت ایجاد کنن. من نمیدونم با...