بخش چهارم : مكانی برای از دست دادن ترس ها

122 33 13
                                    


'اولش وقتی شروع به نوشتن كردم ، میدونستم دقیقا چه نوع موزیكی رو نمیخوام بسازم. من از اینكه همش پاپ بخونم خسته شده بودم'

مالای اولین تهیه كننده ای بود كه وقتی كار كردن روی آلبومم رو شروع كردم، میدونستم میخوام باهاش كار كنم

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

مالای اولین تهیه كننده ای بود كه وقتی كار كردن روی آلبومم رو شروع كردم، میدونستم
میخوام باهاش كار كنم. من از وقتی كه فرنك اوشن (یكی از آرتیست هایی كه ماالی باهاش
كار كرده)آلبوم نوستالژیا اولترا رو بیرون داد طرفدار بزرگش شدم.
یادمه وقتی توی تور دوممون بودیم، به اهنگ Kids Rich Super گوش میكردم و حس میكردم خیلی به زندگی من ربط داره.
اون راجبه این شرایط حرف زده بود كه یه چیز از بیرون عالی به نظر میرسه، ولی در واقع كنار اومدن باهاش خیلی سخت و پیچیده ست... و این دقیقا اتفاقی بود كه تو اون زمان داشت برای زندگی من می افتاد.
من از منیجرام خواستم كه با مالای ملاقات كنن و چند تا از آهنگایی كه روشون كار كرده بودم رو براش پخش كنن، یه سری از آهنگایی كه همراه الكس از XYZ ساخته شده بود. اونا اهنگای
Truth و you for Fool رو انتخاب كردن. اون  بهم گفتن كه ماالی تمام مدت ساكت بود. نشست
بود و با یه صورت كاملا پوكر فیس همه چیزو بررسی می كرد. و در اخر مالقات، صندلیشو چرخوند و گفت : 'آره ، دوسشون دارم'
وقتی برای اولین بار به ال ای اومدم، هنوز داشتم با هانیدس كار میكردم. اما كار كردن با مالای خیلی عادی به نظر می رسید.
همراه مایك و انت، مدت ها بود كه روی یه اهنگ كار می كردیم و ریتمش درست درنمیومد، پس بردیمش پیش مالای، و اون تغییرش داد و به این ترتیب آهنگ Borderz ساخته شد.
اولین باری كه باهم به استودیو رفتیم رو یادمه ، من فكر میكردم اون یكم عجیب و مرموزه ، منظورم این نیست كه اون بده ، منم بخش مرموزی خودم رو دارم. مالای خودش به تنهایی یه آدم عجیب بود. اول از همه ، اون همه ی جلسه هارو با توصیف كردن یه سری بطری های شراب قرمز باحال و فانتزی كه خودش و دوستش مانی - كسی كه نصف آلبوم منو میكس كرد - واقعا دوستش داشتند شروع میكرد. من قبلا به سختی با شراب قرمز مست میشدم ، بیشتر آبجو یا ویسكی مینوشم. ولی مالای بعضی وقتا منو مجبور به نوشیدن شراب میكرد. به هر حال من هنوزم اونو(شراب رو)حتی تو شیشه نمیریزم ، من این كارو به مالای میسپارم.
مالای همچنین میتونه با خیلی از سازها كار كنه : گیتار ، بیس ، كیبورد ، ... من ندیدم كه چلو بزنه ولی فك كنم اگه بهش یكی دو ساعت وقت بدید بتونه بزنه.
با هانیدس همیشه ایده هایی وجود داره كه یا من به اونا میدم یا اونا به من میدن تا مراحل نوشتن رو شروع كنیم. ولی با مالای كامال فرق داره. یه چیزی كه با اون خیلی عالیه نزدیكی توی جلسه ست. توی جلسه ی اولمون ، من اصال هیچ ایده ی بخصوصی نداشتم. مثال اون ازم میپرسید كه زندگیم چطوری میگذره، و بعد یهو شروع كرد به زدن آكوردها با گیتار كه خیلی خوب با اون حالتی كه داشتیم مطابقت داشت.
این مراحل اساسی برای اولین آهنگایی بود كه باهم ساختیم مثل YoU s'iT ،BRIGHT و چنتا دیگه كه توی آلبوم جا نگرفتن.

 این مراحل اساسی برای اولین آهنگایی بود كه باهم ساختیم مثل YoU s'iT ،BRIGHT و چنتا دیگه كه توی آلبوم جا نگرفتن

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

چیز دیگه راجب مالای اینه كه اون پشت و روی موسیقی رو میدونه. اون میتونه این رو درهم بشكنه -من عینا یكبار اون رو دیدم كه چه طور تیكه های میكروفون رو قبل از اینكه بفهمه دقیقا چطور كار میكنن با یه پیچ گوشتی جدا میكرد. اون یه ذهن فنی داره كه من واقعن قدردانشم. اون به من گفت كه وقتی بچه بود وسایل رو از هم باز میكرد- سی دی پلیر ها ، هر نوع ابزاری...- تا فقط ببینه چی داره توی اونها میگذره.اون میخواست یاد بگیره كه چه اتفاقی توی اون وسایل میوفته. من هم یجورایی یه بچه شبیه اون بودم. من هم وقتی بچه بودم یه علاقمندی های غیرعقلانی داشتم كه نوار چرخان های قدیمی رو از هم جدا میكردم ، هرچیزی كه من میتونستم پیدا كنم، بجز اینكه من اینكارو برای دلیل خاصی انجام نمیدادم و این تفاوت بین ما بود. حداقل یه هدف پشت ساختار شكنی های ملای بود، وقتی كه اون وسایل الكترونیكی رو میشكست، دوباره سرهمشون میكرد.
من این واقعیت رو دوست دارم كه اون چیز هارو تحت فشار قرار میده تا یكم بیشتر كار كنن. برای مثال، یه داستان هست كه درباره اینكه اون چطوری یكبار یه كاندوم رو روی میكروفون كشیده و بعد انداختش توی یه سطل اب و تكونش داد و صداهای عجیب غریب درست كرد و از اونها برای درست كردن ریتم های خفن توی كنسرت ها استفاده كرد.این دیوونگیه. اینجا یه شخصی هست كه میتونه از یه كاندوم لیز یه صدای نابكار در بیاره! من فكر میكنم ملای از راه های متفاوت تری نسبت به بقیه مردم به موسیقی نگاه میكنه. اون یسری كارای عجیب غریب انجام میده.این باحال بود كه دور و بر اون باشم و با اون آدم عجیب خالق بگردم!
در اون زمان كه من براى اولین بار كار كردن با مالاى رو شروع كردم، تازه به خونه ى جدیدم در بل ایر اسباب كشى كرده بودم. اتاق ها بدون اثاثیه بودن،البته به جز بعضى از طرح هاى گرافیتى روى دیوار كه خودم با اسپرى كشیده بودم. در شب، ما پنجره ها و در ها رو باز میكردیم و فكر هامون رو روى هم مى ریختیم. بعضى وقتا مالاى میكروفون رو توى باغچه میزاشت و من ازادانه زیر ستارها [شب] اهنگ میخوندم. این تجربه متفاوتى از ضبط كردن بود. البته اصلا قابله مقایسه با 'ماجراجویى' اهنگ نوشتن مناسب براى اولین بار نبود.
من یه بار پیشنهاد دادم : 'رفیق، میخواى بریم توى جنگل تا اهنگ بنویسى؟ ما میتونیم اونجا
چادر بزنیم...'
ممكنه یه فكر دیوونه وار به نظر برسه، ولى من حس متفاوتى رو موقع ضبط كردن میخواستم، به جز خوندن در باغچه، وقت هاى زیادى رو من در استادیوی طبیعت كار كردم، از دنیاى بیرون دور بودم. هیچوقت مطمئن نبودم كه اون بیرون ساعت چنده. من میخواستم از دنیاى واقعى برم بیرون، احساس سرزندگى كنم، حس هاى مختلف رو احساس كنم.

********************************خب میخواستم یه چیزی بگم من یه بوک دیگم زدم و فن فیکه از زینه و همه ی پسرا هم هستن خوشحال میشم حمایتم کنید :) ❤

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

********************************
خب میخواستم یه چیزی بگم من یه بوک دیگم زدم و فن فیکه از زینه و همه ی پسرا هم هستن خوشحال میشم حمایتم کنید :) ❤

{ 𝒁𝑨𝒀𝑵 𝑩𝑶𝑶𝑲 }Where stories live. Discover now