درست بعد از این كه وان دایركشن رو ترک كردم، وقتی توی هتل بورلی هیلز بودم، خواب كافی نداشتم... جت زدگی (بی خوابی و ناراحتی به خاطر مسافرت طولانی با هواپیما)، استرس همه چیز، احساسات زیادی همزمان به سمتم هجوم اورده بودن، به خاطر همین ساعتای زیادی خودمو مشغول ضبط كردن می كردم. مالای هم اونجا میموند، پس هر وقت كه روی مودش بودم سراغش می رفتم. جلسه ی ضبط كردن آهنگ Blue دور و بر همون موقع ها اتفاق افتاد. و وقتی نوبت به نوشتن و ضبط كردن رسید، یه اتفاق دیوونه كننده افتاد همش توی یه لحظه از من جاری شد. من توی موقعیتش بودم، همه چیز عجیب بود، اما یه عجیب بودنِ خوب. واقعا نمی دونستم چه اتفاقی داره میفته. من اونجا وایساده بودم و... فقط میخوندم. و همه ی این كلمات عجیب و غریب بیرون میومد. كه به طرز عجیبی با ملودی همخونی داشتن. و این استایلی نبود كه قبلا باهاش كار كرده باشم. فكر كنم اون هتل بهم جو یه مدرسه ی قدیمی رو میداد
دیوونه كننده س كه محیط اطرافت چقدر میتونه روت تاثیر داشته باشه. روی دیوار اتاقی كه من توش مونده بودم، یه عكس از فرانك سیناترا (خواننده) قاب شده بود. اون مدت ها پیش توی هتل بورلی هیلز اقامت داشته بوده. همه ی سوپراستارهای هالیوود اونجا بودن: چارلی چاپلین، مرلین مونرو، جان وین... بعضی از مهمونای راک اند رول هم اونجا حضور داشتن. جان لنون و یوكو انو برای مدتی اونجا بودن. زمانی كه فرانك اونجا بوده، اون و رَت پك (یه بند موسیقی) شب ها باهم مینوشیدن و وقت میگذروندن. مطمئنم كه اون جو تاثیر بزرگی توی ساخته شدن و شكل گیری آهنگ Blue داشت.