من خیلی به طرفدارام مدیونم و همیشه بودم ، و بخاطر همین بود كه رفتن از وان دایركشن
خیلی سخت بود.'همه ی چیزی كه درمورد كسایی كه منو توی حرفه ی خودم حمایت كردم ، احساس كردم ، قدردانی بود'
وقتی به عكسای خودم ، قبل از تور پایانی ، از نوامبر 2014 نگاه میكنم میتونم بفهمم چقدر ناخوش احوال بودم.. چیزی كه من قبلا هرگز توی عموم راجبش صحبت نكرده بودم. ولی چیزی كه شرایطم بعد از ترک گروه رو بیان میكنه ، این بود كه من از اختلال غذایی رنج میبردم. اینطوری نبود كه من راجب وزنم یا چیزایی مثل این نگران باشم. من فقط یه روزایی -بعضی وقتا دو یا سه روز پشت سر هم- هیچی نمیخوردم. این یكم جدی شد بهرحال اونموقع من زیاد جدی نگرفتمش. من فكر میكردم این به كنترل كردن بستگی داره. فكر نمیكردم تو زندگیم روی چیزای دیگه كنترل داشته باشم ولی غذا خوردنم چیزی بود كه میتونستم كنترلش كنم پس اینكارو كردم.
بعد از اینكه تصمیم گرفتم گروه رو ترک كنم ، یه اعلامیه نوشته شد و خیلی سریع منتشر شد كه این باعث میشد احساس كنم گول خوردم. طرفدارها خیال میكردن من دارم بخاطر خوبی خودم موسیقی رو رها میكنم.
ولی یبار من یه فرصت داشتم تا به همه توضیح بدم كه چرا گروه رو ترک كردم و بگم كه میخوام آهنگی كه خودم میخوام رو بسازم ، آهنگی كه با چیزایی كه قبلا ضبط میكردم كاملا متفاوت بود. بنظر میومد اونا فهمیده باشن. بعد از یه مدتی بنظر میرسید طرفدارا خیلی مشتاقن ببینن من با XYZ ،MYKL و مالای چیكار میكنیم ، چیزی كه توی اون موقعیت دلگرم كننده بود. اونا میخواستن چیزای جدید رو بشنون و یه نگاهی به راهی كه در پیش گرفته بودم داشته باشن. هرروز توییت های جدیدی بودن مثل 'محض رضای فاک ، هی مرد چیزای جدیدت كجان؟منتشرشون كن تو سالها رو این كار میكردی!'