4_منیجمنت

451 106 34
                                    

سخنرانی نایل تموم شد و همه منتظر لیام بودن اهنگ پخش شد و مایا از ته سالن امد

لباس عروسش تو تنش نشسته بود هری اعتقاد داشت که اون زیبا شده

هرچند لویی فکر میکرد
هری زیادی سخاوت منده و اون دخترهیچ خوب نیست

فقط پولداره

لویی و هری میترسیدن که لیام نیاد ونایل برای این موضوع خیلی استرس داشت

لیام بلاخره اومده و رو سکو ایستاد و هری میتونست قسم بخوره که لیام گریه کرده

چون چشماش یکم قرمز بود

مایا با لبخند دست تو دسته پدرش رفت سمت لیام و عاقد

فضای سالن با نوره فلاش پر شده بود

هری دست لویی رو فشار داد تا شاید یکم از حال بد و استرسش کم شه

مایا رو به روی لیام قرار گرفت و عاقد مراسم رو شروع کرد

لویی رفت برای هری یکم مشروب بیاره که زین رو دید اون تو سالن نیومده بود و داشت
از پشته پنجره نگاه میکرد

انگار که هنوز باورش نشده بود لیام داره ازدواج میکنه

اقای لیام پین حاضرید تا اخر عمر در مشکلات و در خوشی یا در غم و شادی در کناره خانومه مایا هنری باشید؟

لیام سکوت کرد و برای اخرین بار به دره سالن نگاه کرد انگار هنوزم امید داشت که زین میاد و اونو از این جهنم خالص میکنه

اون عوضی الان باید به جای مایا جلوش بود

نگاه لویی بین زین و لیام چرخید

زینی که از چشماش معلوم بود ارزو میکنه که لیام بگه نه وبزنه بیرون

لیام هم میخواست زین بیاد و لیام رو ببره

اما وقتی پایه غرور و موفقیت وسط باشه چی؟
بازم حاضری برای عشق و احساست ریسک کنی؟

_بله

با جواب دادن لیام لویی به زین نگاه کرد و اون بلاخره قیافه داغونه اون پسر رو دید

خانم مایا هنری حاضریدتا اخر عمر در مشکلات و در خوشی یا در غم و شادی در کناره اقای لیام پین باشید

بله

من رسما شما رو زنو شوهر اعلام میکنم میتونید عروس رو ببوسید

معلوم بود لیام رغبتی نداره اما با نزدیک شدنه مایا به اون مایا رو بوسید و همه سالن برای این صحنه دست زدن و عکاس ها این صحنه رو ثبت کردن

لویی زین رو دید که داره از باغ خارج میشه پس به سرعت دنبالش دوید

=هی زین وایسا

زین ایستاد دستی به صورتش کشید و به سمت لویی برگشت و لویی اشک هایه حلقه شده تو چشمایه عسلی پسر رو دید

وقتی لویی بهش نزدیک شد خودشو پرت کرد تو بغلش

+تموم شد لو اون دیگه ماله اونه

= تو که دوسش داشتی چرا بهش نگفتی؟چرا نمیگی ؟خودت میدونی که این عروسی فیکه

زین از لویی جدا شد و رسما داد زد
+اره اون موقع هم که داشت اون عوضی رو به فاک میداد همتون همینو گفتین لیام مریضه زین....رابطشون فیکه زین

= تو میدونی اون دسته خودش نبود کاش یکم درکش کنی اون فقط به حرفه منیجمنتش گوش میده

زین....رابطشون زین
= تو میدونیاون دسته خودش نبود کاش یکم درکش کنی اون فقط به حرفه منیجمنتش گوش میده

+گوره بابایه منیجمنت اون میتونست قبول نکنه خودت میدونی دختره دوسش داره

(فلش بک)

رفته بودم میلان برای یه فشن شو قرار بود چهارشنبه برگردم اما کارم زودتر تموم و با
اولین هواپیما برگشتم تا لیام رو سورپرایز کنم

رفتم سمت خونه مطمعا بودم لیام داره رو
اهنگه جدیدش کار میکنه ولی انگار که خونه نبود

+لیام...تدی بر...خونه ای؟

صداهایی از حیاط اومد که توجهمو جلب کرد پس رفتم تو حیاط پشتی اونجا پر از ادم بود

"نه لیام بیشتر حس بگیر بعد از لبش برو تو گردنش"

"مایا توهم پشتشو چنگ بزن اها"

چیزی رو که میدیدم باور نمیکردم لیام و یه دختر تو استخره خونه بدونه لباس داشتن همو میبوسیدن و بدناشونو به هم میمالوندن

اینجا چه خبره

"اوه سلام زین داریم موزیک ویدیو لیام رو میگیریم تو کارش داشتی که اومدی؟"

میخواستم به اون فیلم برداره عوضی بگم که اینجا خونه مشترک ماست من هروقت بخوام میام اینجا

اما نگاهم بین لیام و اون دختره ردوبدل میشد

لیام متوجه من شد و سریع از اب
اومد بیرون ولی من سریع رفتم سمت اتاق

من فقط میخواستم سوپرایزش کنم

(پایانه فلش بک)

زین سوار ماشینش شد و به راننده گفت حرکت کنه بدون اینکه از لویی خداحافظی کنه

مستقیم رفت پیش سوفیا جایی که خودشو برای مدتی اروم میکنه

اون دختر همیشه برای زین اماده بود

همیشه بهترین مواد رو براش فراهم میکرد و خودشو در اختیار اون میذاشت

برای اینکه شاید زین یکم بهش توجه کنه و دوستش داشته باشه نه فقط وقتی مست ونعشست
+++++++++++++++
حرفی سخنی؟؟
دوستان من زمانه خاصی واسه اپ ندارم اما هفته ای یک یا دوبار اپ میکنم و بینش فاصله نمیندازم نگران نباشید♡

Fuck it' i love you [Z.M]Where stories live. Discover now