9.مانع

378 92 15
                                    

انگشت شستشو روی لب های ترک خورده پسره مقابل کشید

لب هاشو از هم باز کرد و نزدیک تر شد

نیاز داشت که همین الان اون لب هارو ببوسه

به اون دوتا عسلی خیره شد که حالا با اشک خیس شده بودن میتونست حس کنه که قلبش داره از تو سینش میاد بیرون

اون نمیدونست که زین هم اینو میخواد یا نه ولی احتمال میداد که اونم به این نیاز داره
وگرنه تا الان عقب کشیده بود

پس خواست خودش شروع کنه همچی رو گذاشت کنار و به سمت لب های اون رفت

به مانعی برخورد کرد

چشماشو باز کرد و با تعجب به اون مانع نگاه کرد

اون دسته زین بود که جلو لب های لیام
قرار گرفته بود

+دوست دارم خیلی زیاد حتی بیشتر از خودم ولی نمیتونم متاسفم

زین اینو گفت و در کماله تعجب سرشو انداخت پایین و از کناره لیام رد شد

از پله ها با سرعت رفت پایین و توی راه اشکاشو با پشته دستش پاک کرد

لیام که باور نمیکرد همچین اتفاقی افتاده باشه کمی مکث کرد

اما بعد با سرعت رفت سمت پله ها تا زین رو گیر بیاره

اما اون با سرعت از اونجا رفته بود پس با دلی شکسته و نا امید رفت و سواره ماشین شد

سرشو به فرمون کوبیدو فریاد زد

_لعنت به من لعنت به گذشته لعنت به این مریضیه گهی

گوشیشو در اورد که به لویی زنگ بزنه که با سیلی از خبر ها مواجه شد که چشمی
چندتاشونو خوند

" ایا رابطه لیام و مایا الکی و ازدواج انها فیک است؟برای دیدن پروف ها پیج زیررو فالو کنید"

"بیخیال بچه ها بنظرتون کی بود که همچین چیزی به لیام گفت و باعث شد اون هول کنه؟"

"زین مالیک مدل جوان عروسیه دوست خود لیام پین را ترک کرد ایا این کار از روی
اعتراض بود؟نظرتون راجع به پیام صوتیه مشکوک امروز چیه؟"

"ایا مایا هنری هم برای لیام پین نوعی دوست دختر فیک است لویی تاملینسون دوسته صمیمی لیام پین هم شش ماه پیش اعتراف کرد که گی هست و تمامه دوست دختراش فیک بودن و لیام پین او را حمایت کرد ایا این رفتار اون نشان دهنده چیزی هست؟"

تمام این خبر ها و چیز های رسانه ای مغزه لیام رو بیشتر فشار میداد پس توجهی نکرد و
شماره لویی رو گرفت

=الولیام خوبی پسر چیشد؟... کجایی؟ زین پیشته؟

_لویی میشه بیام خونتون؟

=اره اره نایل هم اینجاست بیا

لیام بدون هیچ حرفی قطع کرد و به سمته خونه لویی و هری حرکت کرد کناره خونشون
نگه داشت و رفت داروخونه تا یه قرصه ارامبخش بگیره

- سلام لیام میشه اینو برام امضا کنه

لیام بی رمغ بود ولی با اون حال اون برگه رو برای دختره روبه روش امضا کرد و بی
توجه به چندتا عکاس قرصو گرفت و اونجا رو ترک تر

تو خونه لویی و هری اینا خوبه که اونا تو یه خونه زندگی میکنن این زمانی رو یادش میندازه که خودش و زین هم تو
یه خونه بودن البته مخفی

- اوه خدای من لیام بیا بشین چیزی میخوری؟

_اب لطفا میخوام قرص بخورم

- تو هنوزم نمیخوای این قرص خوردن سرخورد رو تموم کنی و پیشه یه دکتر بری

لویی به هری اشاره کرد که چیزی نگه و فقط به لیام اب بده

=خب مرد نمیخوای تعریف کنی چیشد؟ اون حالش خوبه؟

_اون دوباره منوپس زد و رفت اگه پنج دقیقه دیر تر رسیده بودم خودشو پرت کرده بود
لیام اینو گفت و درحالی که لیوانو ابو از هری میگرفت

همه ماجرا رو برای اون سه تا پسر
تعریف کرد و خداروشکر کرد که اونارو داره
تا توی این حال کنارش باشن

اما الان کی پیشه زینه؟کی داره ارومش میکنه؟ و اون کجاست؟

لیام بعد از خوردن قرص رفت تا دراز بکشه و نفهمید کی خوابش برد
~~~~~~~~~~~~
ای بابا زینم که....البته خب حق هم داره همچی اینجوری درست نمیشه که
everything everything هم اولین اسمات لری رو اپ کردم به زودی یه وانشات زیام هم داریم

مراقبت کنید❤

Fuck it' i love you [Z.M]Where stories live. Discover now