19.اتاق پرو

279 56 80
                                    

زین دیگه داشت رد میداد
اونا چهار ساعته اونجان ولی هری هنوز لباسشو انتخاب نکرده

+بسه دیگه بابا با لوییه چهاردهم که نمیخوای ازدواج کنی تاملینسون خودمونه دیگه

-خفه شو زین تو نمیفهمی من باید خیره کننده باشم
نه لطفا اون یکی رو بدید بپوشم

_ زی یکم دیگه تحمل کن الان انتخاب میکنه چیزی میخوای بگیرم برات بخوری؟

زین رو به لیام زمزمه کرد
+من خودتو میخوام سوییت

_یکم صبر کن عزیزم بزار برسیم خونه

+پوفف باشه.....میرم این لباس رو امتحان کنم
زین اینو گفت و بی رمغ رفت سمته یکی از اتاق های پرو

لیام به هری نگاه کرد که داشت
با نایل دنبال پایپون مناسب میگشت
حسابی سرشون گرم بود

گوشیش لرزید و تکستی روی صفحه اومد

" لی میشه بیای اینجا من یه مشکل با این لباس دارم"

لیام بعد از خوندن به سمت اتاق پرو رفت و درو باز کرد

اونجا مثله یه اتاق بود توش یه اینه بزرگ و مبلی مجلل بود

_چیشده زین مشکلت با لباست چیه؟

+مشکلم اینه میخوام درشون بیارم

زین اینو گفت لیامو چسبوند به در

با لباش به جونه لبای لیام افتاد و با دستاش درو قفل کرد

دکمه های لباسش رو باز کرد و اون ماه گرفتگی رو بوسید

زین عاشقه اون بود
انگار که ماه اونجا رو بوسیده بود و باعث میشد زین به ماه هم حسودی کنه

چون لیام فقط برا اون بود

پایین تنشو بهش مالید و باعث شد لیام زیر لب ناله کنه

+من همین الان میخوامت نگو نه چون میبینم که داری برام سفت میشی

جوابی نگرفت اما دستایی که روش لغزیدند

باعث شد هیس بکشه

زین جلوش زانو زد و شلوارو همزمان با باکسرش تا روی زانو کشید پایین و بدونه اطلاع اونو برد تو دهنش

_فاک اون دهنه لعنتت مثله جهنم داغه زی

باشنیدن این حرف لبخند زد و سرشو کمی تندتر تکون داد و در اخر اونو با صدای پاپ
مانندی از دهنش در اورد

+من الان اون هلو رو میخوام تدی بر

لیام رو اسپنک کرد که باعث شد اون لبهاشو گاز بگیره

_اما ما اینجا کاندوم و لوب نداریم بیب

زین دستشو کرد تو جیبش و پاکت کوچیکی رو در اورد

اره اون فکره همه چی رو کرده
بود

لیام خندید و سرشو برد تو گردنش و اونو مارک کرد که باعث شد زین هم آه بکشه

+دیگه لوب رو شرمندم برای همین اون دهنه خوشگلتو به کار بگیر

لیام زین رو روی صندلی هل داد و جوری بهش بلوجاب داد که زین داشت دسته صندلی رو چنگ میزد

+دیگه نمیتونم تحمل کنم تو زیادی هاتی

لیام رو روی صندلی خم کرد و بعد از گذاشتن کاندوم اروم خودشو توش فشار داد

لیام صدای بلندی رو ایجاد کرد

+هیسس پرتی بوی نمیخوای که اونا بیان اینجا میدونم که دوست داری قبلش امادت کنم اما من دیگه تحمل نداشتم

خودشو با سرعت توی لیام میکوبید و اروم ناله میکرد

_زی...دی..دیگه..نمیت.نم

+بیا عزیزم

لیام بعد از چند دقیقه اومد و زین هم نتونست طاقت بیاره و کاندومو پر کرد

روی زمین ولو شد و شلوارشو پوشید

_فاک این خیلی خوب بود ولی من گند زدم

لیام درحالی که روی صندلی ولو شده بود لباسی که زین میخواست پروکنه رو بالا گرفت
که حالا کثیف شده بود و روش لک های سفید بود

زین بلند خندید+اشکال نداره مجبورن میخرمش دیگه به هرحال می ارزید

لیام اومد روی زین و لب هاشو کوتاه بوسید با اینکه زین میدونست اون درد داره

- لیام...زین..شما کجا رفتید؟...من خریدامو کردم

+دیگه وقتشه بریم دوست ندارم بیان تو

_اره اینجا بوی سکس میده و من زیادی گشنمه تو تمامه انرژیمو گرفتی

اونا از اونجا زدن بیرون و زین تمامه مدت کمره لیام رو ماساژ میداد و سعی میکرد به نایل و هری بفهمونه

که کبودیه روی گردنش برای دیشبه نه الان

هرچند که با خنده های لیام

خیلی هم موفق نبود و دستش رو شد

+++++++++++++++
من که نمیذاشتم این بوک بدون یه اسمات زین تاپ تموم بشه پس برید عشق کنید💦
خودمونیم ولی زین اینجا سگ هورنی بود قشنگا

اوریتینگ اوریتینگ هم چک کنید یه زیام اسمات گذاشتم که خودم به شخصه عاشق داستانش شدم میخوام باهاش عر بزنم(╥﹏╥)

این پارت کوتاه بود پارت بعد هم کوتاهه چون پارت اخره پس اگه میخواید زودتر بزارمش بترکونین این پارتو دیگه(/◕ヮ◕)/

Fuck it' i love you [Z.M]Where stories live. Discover now