باورم نمیشه به این مراسم اومدم شاید برای اینکه به خبرنگارها و عکاس ها ثابت کنم که با این موضوع مشکلی ندارم
به عنوان دوسته لیام اینجام ولی باید بگم از این مراسم فاکی متنفرم
نمیدونم چرا همه اینجا شادو خوشحالن یکم لبخند زدم و به عکاس ها نگاه کردم
پاپارازی هایه لعنتی
مهمونا اومده بودن و بیشترشون ادم هایه معروفی بودن ترجیح دادم روی اخرین میزه سالن بشینماره عروس و داماد هنوز نیومده بودن ولی خب حتی ساقدوش هایه عروس هم اماده بودن
لعنت به من لعنت به من که نتونستم اونو برا خودم نگه دارم
حاال باید ببینم که چطوری اون ماله اون دختره شده
لیام خیلی عوض شده بود اون دیگه لیامه من نبود
لیامی که اولین بار تواستودیو دیدمش همونی که سعی میکرد باهام لاس بزنه
(فلش بک)
-اقای مالیک شما متوجه نیستید اقایه پین باید تصمیم بگیره چون کار ماله ایشونبا اومدن لیام تو استودیو اون مرتیکه خفه شد لیام باید اونو اخراج کنه
_اقای مالیک فیلمبرداری اخر هفتست من باهاتون قرارداد میبندم
+اقای پین من قرارداد میبندم به شرط اینکه تو موزیک ویدیو لباس هامو خودم انتخاب کنم
در غیر این صورت متاسفم دنبال یه مدله دیگه باشید_اقای مالیک عصبانیت صورت زیباتونو خراب میکنه بیاید راجع بهش حرف بزنیم بیرون
از اینجا
گفت و چشمکی زد(پایانه فلش بک)
هری و لو تو سالن به سرعت اینورو اونور میرفتن شاید این عروسی فیک بود اما افراده کمی این موضوع رو میدونستن
باید همه چی عالی میبود نمیخواستن حالا که لیام حاله خوبی نداره دچاره مشکل بشه
=هری لیام کجاست؟
-عزیزم کجا میخواد باشه داره لباس میپوشه دیگه چندقیقه دیگه عاقد میاد
=هری من دردم چیه تو دردت چیه چطور میتونی اینقدر ریلکس باشی وقتی زین اینجاست؟
- چییی؟زین اومده؟
=اره خودم دیدمش اون روی یکی از میز های اخر سالن نشسته
-وای لو اگه لیام ببینتش دوباره حالش بد میشه ولی اخه نمیشه بیرونش کنیم
نایل سراسیمه اومد تو اتاق با یه جعبه پیتزا
× اقا لیام هیچی نمیخوره حتی پیتزا هم نخورد فقط داره مشروب میخوره=نایل مشکل ما الان پیتزا خوردن لیام نیست مشکل اینه که زین اومده
×اره خب من دیدمش یکمم باهم حرف زدیم گفت به خاطر لیام اومده رفت تو باغ تا سیگار بکشه
- وای نایل تو چجوری اینقدر ریلکسی
× نباید باشم._.؟
لویی اومد بیرون و رفت تو اتاق لیام اونو دید که رو مبل نشسته کاملا حاضر بود ولی به یجا خیره شده بود و از مایع تو گیلاسش میخورد
=پینو تو حاضری ؟یکم دیگه باید بری تو سالن همه اومدن و عاقد هم یکم دیگه میاد
_اره تومو میدونم حاضرم یه گیلاس دیگه بخورم میرم
=خوبه فقط..ام..چیزه..میخوام یه چیزی بهت بگم ولی قول بده اروم بمونی باشه؟ببین زین
اومده نمیدونم چرا ولی به نایل گفته بخاطر تو اومده الانم تو باغه_چی؟زین اومده و الان تو باغه؟ لویی یه کاری برام بکن و فقط پنج دقیقه وقت برام بخر
=تو باید بری تو سالن همه منتظرن
دیگه دیر شده بود چون لیام رفته بود
++++++++++++++
خب اینم از پارت دوم که زین اومد نظرتون راجبه زین چیه؟
YOU ARE READING
Fuck it' i love you [Z.M]
Fanfiction||complete|| "میتوان قطب را جهنم کرد پای دل از در میان باشد" همه چی از روز عروسی لیام شروع شد عروسی که فقط جسمن توی اون حضور داشت چون قلبو روحشو یه پسره اسیایی دزدیده بود