شب پیش صوفیا مونده بودم و خب اره ما طبق معمول مواد زدیم بعدشم سکس کردیم
من بهش حسی ندارم اون خودشم می دونه که این فقط سرگرمیه اون دختره خوبیه ولی نمیخواد اینجوری باشیم
اون میخواد عاشقش باشم اما بیخیال خودشم میدونه که شدنی نیست
کانال هایه تلویزیون رو بالا پایین کردم که یکی توجهمو جلب کرد
"خب بینندگان عزیز ما تا چند دقیقه دیگه یک مصاحبه با لیام پین داریم
این یه مصاحبه رادیوییه پس صدا رو زیاد کنید و از پایه تلوزیون جم نخورید"
روی صفحه فقط عکس لوگو برنامه و عکس هایه لیام بود
دیدم صوفیا داره غذا درست میکنه بی اختیار صدا رو بلند کردم و رول وید رو روی لبام روشن کردم
"خب سلام لیام خیلی ممنون که امروز اومدی اینجا اونم فردایه روزه عروسیت"
_اوه خواهش میکنم جان به هرحال چندروز دیگه اهنگم منتشر میشه ما یکم شلوغیم
"اوکی پس بزار شروع کنیم شنوندگان عزیز یه شماره رو صفحه میبینید که میتونید همین الان زنگ بزنید و پیام بزارید تا لیام جواب بده فعلا لیام برامون از اهنگت بگو"
+خب راستش این اهنگ رو دوماه پیش نوشتم اون موقع توی دوران سختی بودم ولی اون عالیه امیدوارم که ازش لذت ببرید
"اوه ما واقعا منتظرش هستیم خب میریم برای پخش کردن پیامه اول"
- اووو لیام من خیلی دوست دارم برنامت برای ماه عسل با مایا چیه؟
زین چشماشو تو حدقه چرخوند اخه یکی نیست بگه به شما چه؟
_منم دوست دارم اول و اینکه ما درگیر کاریم و فعلا بهش فکر نکردیم شاید اسپانیا
زین دوباره رول وید رو به لباش نزدیک کرد
"اوه این عالیه لیام براتون ارزو خوشبختی میکنیم بریم برای بعدی"
-های لیام من بیصبرانه منتظر البومتم برامون ازمایا بگو تو موزیک ویدیوبعدی هم هست؟
زین دستاشو مشت کرد و شیشه ودکا رو برداشت و یه نفس رفت بالا
_ام خب رابطه ما خیلی خاصه واینکه اون تو موزیک ویدیو قبلی بود الان درگیر کاره
مدلینگه پس فکر نکنم اون واقعا مهربونه که دفعه قبل قبول کرد ما عشقمون رو نشون دادیم و ممنونم برای حمایتاتون"اوه اره شما واقعا بهم میایید و واسه هم ساخته شدید"
با اینکه سمه وید و الکله ودکا تو خونش جریان داشت اون بازم عصبی بود
البته شاید بهتره بگیم شکسته و ناراحت لیام و مایا واسه هم ساخته شدن ؟
لیام که همیشه میگفت اونا مکمل هم دیگن
میگفت دستاشون چفته هم ساخته شدن
ولی خب نه اون دروغ بود
دروغگویی که جلوی زین با یکی دیگه خوابید
(فلش بک)
از بار زدم بیرون حالا که دارم فکر میکنم باید لیام رو درک کنم ما همو دوست داریم یه
رابطه فیک نمیتونه اونو خراب کنهبراش یه ایس کافی گرفتم میدونستم که حالشو خوب میکنه
اومدم سمت خونه سعی کردم از جاهایه خلوت برم که با عکاس ها روبه رو نشم در
خونه رو باز کردم و رفتم تو"اوهه اره لیام دوست دارم باشه اهههه"
چی؟این دیگه چی بود؟
وقتی رفتم سمته کاناپه چیزی که جلوم بود رو باور نمیکردم
لیام روی اون دختر بود و داشت به طرز وحشیانه ای اونو به فاک میداد
قیافش عصبی بود و صورتش سرخ بود
اوه گاد اون مستم هست تا متوجه من شد از روی دختره بلند شد
و بعد از بالا کشیدن شلوارش تلوتلو خوران اومد سمتم
_ز..زین..م..من...
+تو یه عوضیه دروغ گویی
اینو گفتم ایس کافی رو پاشیدم روش و از خونه زدم بیرون
(پایان فلش بک)
نتونست تحمل کنه پس گوشیشو برداشت و شماره روی تلویزیون رو گرفت
+++++++++++++++++
خب میدیدم که همتون داشتید به زین فحش میدادید اصله داستانم مشخص شد
YOU ARE READING
Fuck it' i love you [Z.M]
Fanfiction||complete|| "میتوان قطب را جهنم کرد پای دل از در میان باشد" همه چی از روز عروسی لیام شروع شد عروسی که فقط جسمن توی اون حضور داشت چون قلبو روحشو یه پسره اسیایی دزدیده بود