ووت وکامنت فراموش نشود!!!
****
هری و لویی بیشتر از یک هفته بود که توی منچستر بودن !
توی این مدت تنها کاری کرده بودن استراحت و خوش گذرونی با هم دیگه بوده
اصلا دلشون نمیخواست به این فکر کنن که وقتی برگردن لندن دوباره باید با چه چیزایی دستو پنجه نرم کنن
باهم دیگه صمیمی تر شده بود، خیلی صمیمی تر
هری به صورت آشکار به لویی می گفت که ستایشش میکنه و همیشه دست هاشو محکم نگه داشته بود
تا وقتی لویی هریو این شکلی داشت چه نیازی به گزارش داشت که بهتر بشناستش؟
اما هر چیزه زیبایی نهایتا باید به پایان برسه
فردا هری بالاخره مزایدش برگزار میشه و یه نفر قراره صاحب اثر اون بشه
روز مهمی براش بود و حضور خودش توی مزایده اهمیت داشت
وسایلشونو جمع کرده بودن تا به لندن برگردن
لویی اخم کرده بود و سعی میکرد چمدون کوچیکشو توی ماشین جا بده
لویی:لندنِ تیره تار...ما برگشتیم
هری:میبینم پسری که رشتش ادبیاته داره خودشو نشون میده.....
سمت لویی اومد و از پشت بغلش کرد و گردن لطیفشو بوسید
اما طولی نکشید که لویی پسش زد و دست به سینه با فاصله از هری ایستاد
هری هوفی کشید و سعی کرد دست لوییو بگیره
هری:بلو خواهش میکنم با من قهر نباش ....
لویی:او تو کاملا برگشتی به من گفتی به مزایده ی نقاشیت یا بهتر بگم مهم ترین رور کاریت نمیتونم بیام اونم بدون هیچ دلیلی اون وقت انتظار داری از دستت عصبانی نباشم؟!
سمت هری برگشت و با اخم نگاهش کرد
روزی که هری بهش گفت که باید بخاطر مزایده برگردن لویی خوشحال شده بود و به هری گفته بود که میاد اونجا تا ازش حمایت کنه
اما هری یه نه بزرگ اورد و به لویی گفت که بهتره نیاد و دلیل دیگه ای بهش نداد
لویی:نکنه از این که با منی خجالت زده ای؟برای همین نمیخوای به کسایی که میشناسنت نشونم بدی ؟البته....ما هنوزم همه چیزو راجع به خودمون مشخص نکردیم من چه انتظاری داشتم؟
هری:چطوری میتونی همچین فکری بکنی؟لویی تو همه چیزه منی .....
دست لوییو گرفت و توی چشماش که عصبی و ناراحت بودن نگاه کرد
هری:اگه میتونستم به همه کل دنیا میگفتم که این اقیانوس های آبی فقط برای منه،هیچ وقت نمیتونه برای کسه دیگه ای باشه.
همینطور که توی چشم های لویی زل زده بود دستشو بالا اورد و بوسه ی لطیفی روش گذاشت
لویی:یعنی داری میگی...من... من کاملا برای توئم؟
YOU ARE READING
my starry night(L.S)
Romance[ OnGoing... ] هری استایلز نقاش معروف پسره زیبایی رو توی خواب هاش ملاقات می کنه اما هیچ ایده ای نداره که اون کیه... برای همین هر دفعه که از خواب بیدار میشه صورت اون پسرو نقاشی میکنه صورت بی نقص اون آپ: دوشنبه ها
