Chapter24

527 131 148
                                    

ووت و کامنت فراموش نشه دوستان!!!
***

زین از اون چیزی که فکر می کرد کارش سخت تر بود
هیچکس زینو نمیشناخت و اون رسما یه تازه کار بود و همین الان عهده ی یکی از شب های فوق العاده ی گالری لیام روش دوشش بود

زین داشت تمام تلاششو می کرد که لیام اونو به چشم اون پسری که پرروعه بی ادب نبینه

البته بود
خیلیم پررو بود

اون و لویی اگه نیاز به چیزی داشتن یا نظری داشتن هیچ وقت از گفتش خجالت نمی کشیدن

ولی محل کارش فرق داشت
اون بالاخره فرصت اینو پیدا کرده بود که یه جای فوق العاده کار کنه
که رئیسش لیام پین بود

زین:جرد اتاق آینه با توئه...اولیویا تو جلوی مجسمه های کدو تنبل وایمیستی اونا ارزشمندن...بقیه هم طبق وظایفشون توی گالری پخش بشن....شماهایی که بخش کیترین رو دارین همیشه نوشیدنی دست مهمون ها باشع مفهومه؟

همه به پسر تازه کار که کاملا جذبه داشت و توی چنتا مکالمه ی ۶ساعته کل گالری رو چیده بود و حتی زودتر از زمان موعد کارا رو تموم کرده بود نگاه میکردن

حتما با خودشون فکر میکردن رئیس این پسر رو از کجا اورده؟

همه سر تکون دادن و پخش شدن

زین هوفی از استرس کشید و تصمیم گرفت پیش رئیسش بره
در اتاقشو کوبید و با شنیدن صداش وارد اتاق شد

لیام:چی شده زین؟مشکلی پیش اومده؟

زین:نه اتفاقا آقای پین همه چیز فوق الععاده پیش رفته و آمادست در های گالری از ۵دقیقه ی دیگه باز میشن

لیام:مطمئنی؟فتوشوت های یائویی کوزاما چی؟اونا رو همونطور که گفته بودم....

زین:قاب شده همه جاهای گالری هستن و معرفی نامه ی ایشون هم خودم آماده کردم

لیام شوکه مونده بود
این پسر حتی از حرف های هری هم فوق العاده تر بود

لیام:واو زین...واقعا نمیدونم چی بگم...همه چیز خیلی فوق العادس و حتی با برنامه ریزی تر از همیشه نمیدونم امروز بدون تو چیکار میکردیم

لیام از جاش بلند شد و کرواتشو صاف کرد

سمت در رفت و بعد به زین نگاه کرد

لیام:اوه راستی....امشب میتونی کار نکنی،به عبارتی میتونی مثل یه بازدید کننده توی گالری باشی....به عنوان عذرخواهیم برای دست کم گرفتنت در نظر بگیر

my starry night(L.S)Where stories live. Discover now