هی مای لاوز،
خوبید دیگه؟ (:-----------------
(کیم تهیونگ)
۱۷ ساله
پدر و مادرشو وقتی ۳ ساله بوده از دست داده،
با برادرش(یونگی)زندگی میکنه
بیماری قلبی داره
-----------------(جئون جانگکوک)
۱۹ ساله
مادرش فوت کرده و پدرش پولداره،
پدرش به الکل اعتیاد داره،
خواهر کوچیک تری به اسم(جنی)داره،
با سگش تنها زندگی میکنه
-----------------(یونگی)
۲۷ ساله
برادر تهیونگ،
۱۴ ساله که با تهیونگ زندگی میکنه،
دوست پسرش(جیمین)هست
-----------------(جیمین)
۲۴ ساله
دوست پسر یونگی،
با پدرش و مادرش و خواهر کوچیکش(جیسو)زندگی میکنه
-----------------(نامجون) و (جین)
۱۹ ساله
سال آخری دبیرستان
زوج همدیگه ان
باهم زندگی میکنن و همکلاسی(جانگکوک) هستن(جیسو)
۱۹ ساله
عاشق پارتی و خوش گذرونیِ،
همه روش کراش دارن،
همکلاسی (جانگکوک)
با پدرش و مادرش و برادر بزرگش(جیمین)زندگی میکنه
-----------------(جنی)
۱۷ ساله
خواهر کوچیکه ی (جانگکوک)
با پدرش زندگی میکنه
همکلاسی(تهیونگ)
( عشق نویسنده (: )
•
•
امیدوارم هوای من و فیک و داشته باشید، دوستتون دارم🖤
YOU ARE READING
Game | KOOKV
Fanfictionاگه الان بخوام ببوسمت، کی میتونه جلومو بگیره؟ [𝗖𝗼𝗺𝗽𝗹𝗲𝘁𝗲𝗱] ɢᴇɴʀᴇ: ᵃⁿᵍˢᵗ, ˢᶜʰᵒᵒˡ ˡⁱᶠᵉ, ᶠˡᵘᶠᶠ, ˢᵐᵘᵗ, ʳᵒᵐᵃⁿᶜᵉ ꜱᴜʙ ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ᴺᵃᵐʲⁱⁿ, ʲᵉⁿˢᵒᵒ, ʸᵒᵒⁿᵐⁱⁿ 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: _𝒓𝒊𝒕𝒕𝒐𝒘_ (قبل از خوندن، اولین پیام مسیج بردم رو چک کنین..)