سلام(:
حرفی ندارم و اصلا ایده هم ندارم که چی بنویسم..
(البته برای پایان این پارت میدونم کجا تموم کنم که قشنگ روانی بشین هاهاها)•
•نگاه بهت زده ی همه بر روی رگ پیشانی پسر که از خشم بیرون زده بود خیره ماند و تهیونگ
تنها بهت لب زد- ج..جانگ ک..کوک سونبه!جانگ کوک نیم نگاهی به تهیونگ انداخت و دست لیسا را با شدت به عقب پرتاب کرد..
لیسا آخی گفت و با غمگینی ساختگی لب زد- جانگ کوکی چرا..
اما صدای فریاد جنی بلند شدو سمت لیسا یورش برد- پدرت و درمیارم زبالهههه! رو تهیونگ دست بلند میکنیییی؟؟
هوسوک با بهت جنی را گرفت- یاخدا یکی اینو بگیرههه، کمککک!!
چند نفر رفتند و جنی را گرفتند اما جنی همچنان داد میزد- ببین بیچاره ات میکنم!!
همون دستتو و قطع میکنم فهمیدیییی؟؟تهیونگ با بهت سمت جنی رفت و دستش را گرفت-
من خو..خوبم.. چرا انقدر اعصبانی ای؟جنی تهیونگ را بغل کرد که همان لحظه صدای عصبی مدیر از ناکجا اباد/: بلند شد- خانم جئون جنی، تشریف بیار دفتر!
***
درب دفتر باز شد و جنی از آن بیرون آمد..
هوسوک و تهیونگ سمتش یورش بردند..-چیشد جنی؟
جنی لبخندی زد- سه روز اخراج موقت..تهیونگ لب گزید- تقصیر من بود.. ببخشید..
جنی اخم کرد- میزنمتا! تقصیر تو نیست تهیونگ، من نتونستم خودمو کنترل کنم..جی هوپ خندید- ولی خودمونیما هار شده بو..
جنی موهای جی هوپ را گرفت- می خوای برای توام هار شممم؟؟جی هوپ اخم کرد و متقابلا موهای
جنی را کشید که صدای جیغ دخترک بلند شد- ول کنننن
-اول تو
-باشه باهم، ۱،۲،۳..هیچکدام ول نکرده بودند، تهیونگ خندید و جی هوپ نیشخندی زد- میدونستم ول نمیکنی!
***
لبش را به دندان گرفت- جانگ کوک سونبه..
جانگ کوک با دیدن تهیونگ توجهی به نگاه خبیث جین نکرد و فورا به سمتش رفت- چیشده ته؟
قلب تهیونگ لرزید- او..اومدم ت..تشکر کنم..
جانگ کوک ابرویی بالا انداخت- چرا؟
-بخاطر.. لالیسا خب..
جانگ کوک لبخندی زد و دستی بر روی موهای تهیونگ کشید- میدونم.. قابلتو نداشت..چشمکی زد که قلب تهیونگ بیشتر تپید و گونه هایش سرخ شدند..
حال قلب جانگ کوک هم مانند
پرنده ی کوچکی تند تند می زد و برای چه پسرک مقابلش آنقدر شیرین بود؟
BINABASA MO ANG
Game | KOOKV
Fanfictionاگه الان بخوام ببوسمت، کی میتونه جلومو بگیره؟ [𝗖𝗼𝗺𝗽𝗹𝗲𝘁𝗲𝗱] ɢᴇɴʀᴇ: ᵃⁿᵍˢᵗ, ˢᶜʰᵒᵒˡ ˡⁱᶠᵉ, ᶠˡᵘᶠᶠ, ˢᵐᵘᵗ, ʳᵒᵐᵃⁿᶜᵉ ꜱᴜʙ ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ᴺᵃᵐʲⁱⁿ, ʲᵉⁿˢᵒᵒ, ʸᵒᵒⁿᵐⁱⁿ 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: _𝒓𝒊𝒕𝒕𝒐𝒘_ (قبل از خوندن، اولین پیام مسیج بردم رو چک کنین..)