part1

10.4K 905 110
                                    

سلام به همه اول ازهمه از تون ممنونم که تو این فیکم منو همراهی میکنید💖💖
این دومین فیک منه و قرار نیست به اندازه اولی پیچیده باشه
پس یکم درمورد قوانین این دنیا براتون توضیح میدم

1.تو این دنیا جفت سرنوشت وجود داره ولی فقط وقتی میتونن همدگیرو پیدا کنن که امگا تو دوره هیتش باشه

2 .امگاها دوره هیتشونو نمیتونن کنترل کنن در واقع به صورت اتفاقی پیش میاد و همه امگاها همیشه یه شات همراهشونه

3.الفاها قدرتمند و ضعیف وجود دارن همینطور امگاها اگر امگا قوی باشه دوره هیتش دردناک تر و بویه شیرین تری ایجاد میکنه و الفاهایه قدرتمند حس بویایی قوی تری دارن و بویه امگاها سریع تر از الفا هایه دیگه روشون تاثیر میزاره الفاها امگاهایه قدرتمند کمیابن

خوب بریم واسه خوندن فیک 💕💕💕

💚💛💜💚💛💜💚💛💜💚💛💜💚💛💜
جنگکوک :

وای باورم نمیشه بخاطر اینکه خونمونو عوض کردیم منم مجبور شدم مدرسمو عوض کنم
از همین الان دلم واسه دوستام تنگ شده ولی امید وارم تو این مدرسه هم دوستایه خوب پیدا کنم
جلو دفتر مدیر وایستادم در زدم بعد وارد شدم

+سلام دانش اموز جدید جئون جنگکوک هستم

%سلام امید وارم دانش اموز خوبی باشی بیا اینم برنامت الان باید بری سر کلاس ریاضی

+ممنونم

اوققققق همین اول کاری باید برم سر کلاس ریاضی ولی مهم نیست از پسش برمیام
خوب بزار ببینم فکر کنم همین کلاس باید باشه
در زدم و بعد وارد شدم

+سلام

£سلام دانش اموز جدیدی؟؟؟

+بله

£خوب بیا اینجا خودتو معرفی کن

+من جئون جنگکوک هستم 19 سالمه بخاطر اینکه خونمونو عوض کردیم منم مدرسمو تغییر دادم امید وارم سال خوبی رو در کنارتون بگزرونم

بعد ساکت شدم یهو دیدم یه پسر ردیف اخر کلاس نشسته بهم زول زده اخم کردم و اون در جوابم پوزخندی زد از رو صندلی بلند شد با صدایه کاملا بلند پرسید

_گونت چیه؟؟؟الفایی یا امگا؟؟؟

+فکر نکنم به کسی مربوط باشه

با این حرفم همه ساکت شدن حتی صدایه نفس کشیدن به گوش نمیرسید حتی معلمم به من زول زده بود نمیدونم چرا تو چشماش یه چیز مثل "دلم برات میسوزه " بود بقیه بچه هاهم نصفی به من زول زده بودن نصفی به اون پسره
پسره نیشخندش بیشتر شود بدون هیچ حرفی نشست منم زول زدم به معلم تایه چیزی بگه که بلاخره متوجه نگاهایه من شود

£خوب کافیه میتونی بری پیش جیمین بشینی

به پسری که ریزه میزه بود موهایه سرمه ای رنگ با چشمایه درشت قهوه ای اشاره کرد از قیافش داد میزد امگایه منم از خدام بود که کنار یک امگا بشینم با نیش باز رفتم کنارش نشستم به محض اینکه نشستم شروع کرو یه ریز حرف زدن

÷بیچاره شدی بدبخت شدی به نظر من همین الان برگرد دفتر پروندتو بگیر از این مدرسه جیم شو نه کافی نیست اصلا با خانوادت برو یه شهر دیگه اسم فامیلتم عوض کن اگرم کمکی از دست من برمیومد حتما کمکت میکنم ولی اگه زنده نموندی قول میدم خبرمرگتو به خانوادت برسونم امید وارم زیاد درد......

+هیییییس نفس بگیر الان قبل مردن من تو میمیری حالا و ببینم چرا از این مدرسه باید برم ؟؟؟ چرا باید اسم فامیلمو عوض کنم ؟؟؟

÷اون پسری که همین الان قهوه ایش کردی

+خوب حقش بود

÷اون کیم تهیونگ پسر کیم بزرگ که یه کمپانی داره و شایعست که اون حتی قاچاقم میکنه و پسرشم قلدر مدرسست هیچکس جرات نداره جواب اونو بده اونوقت تو دقیقا روز اولی که اومدی جلو همه ضایش کردی از این به بعد میری تو لیست اونایی که بخاطر تهیونگ یه روز خوش ندارن

اب دهنمو صدا دار قورت دادم بابا این پسره با پول تو جیبیش میتونه کل مال اموال بابامو بخره اونوقت من احمق روز اولی باهاش کل کل کردم فکر کنم باید نقشه جیمینو اجرا کنم

+جیمین غلط کردم حالا چیکار کنم ؟؟؟

÷دیگه گذشته باید صبر کنیم ببینیم مجازاتت چیه

میخواستم بشینم گریه کنم برگشتم همون طرفی که پسره نشسته نگاه کردم دیدم مستقیم داره منو نگاه میکنه بدون اینکه پلک بزنه وای خدا حتما داره تو ذهنش نقشه شکنجه منو میکشه

تهیونگ :
دیگه داشت حوصلم سر میرفت که در کلاس زده شود به طرف در نگاه کردم اووووو چه پسر خوشگلی اگه امگا باشه خیلی خوب میشه ارزش یک شبو داره

+من جئون جنگکوک هستم 19 سالمه بخاطر اینکه خونمونو عوض کردیم منم مدرسمو عوض کردم امید وارم سال خوبی رو در کنارتون بگزرونم

او صدایه قشنگیم داره دوست دارم وقتی داره ناله میکنه صداشو بشنوم
داشت کلاسو دید میزد که نگاهش به من افتاد اخم کرد حتی وقتی اخمم میکنه بازم خوشگله پوزخندی زدم از جام بلند شدم

_گونت چیه؟؟؟الفایی یا امگا ؟؟؟

+فکر نکنم به کسی مربوط باشه

همه ساکت شدن نه مثل اینکه شجاعه یا احمق ولی خوب خود این حرفش دلیلی شود برام برایه اینکه نزارم بره نیشخندم پررنگ تر شد بدون هیچ حرفی نشستم بعدا بهش نشون میدم به من مربوطه یا نه
رفت کنار جیمین نشست الان قیافش دیدن داره
میدونم که الان همه امار منو جیمین بهش میده بهش زول زده بودم که دیدم رنگش پرید
فکر کنم دومین هدسم باید درست باشه داشتم همینطوری نگاش میکردم که چرخید طرف من و به من نگاه کرد رنگش بیشتر سفید شد
حاضرم شرط ببندم تو ذهنش داره فکر میکنه من میخوام چه بلایی سرش بیارم حقم داره
تاحالا کسی نبوده که من بهش رحم کنم ولی اول باید بفهمم گونش چیه تا مجازاتشو تایین کنم

نفرین شیرین Where stories live. Discover now