جنگکوک:
خدایه من باورم نمیشه الان جلو کل کلاس اعتراف کردم حالا همه فکر میکنن من جدی جدی دوست پسر کیم تهیونگم
به حیاط مدرسه خودمو رسوندم پشت مدرسه انباری بود که توش میز صندلی هایه اضافه گزاشته بودن وقتی منو جیمین میخواستیم جایی صحبت کنیم که کسی نباشه همیشه اونجا میرفتیم
و همیشه درشم واز بود کسیم نمیومد اینطرف
رفتم داخل انباری رویه صندلی نشستم سرمو گزاشتم رو دستام+خدایا حالا چیکار کنم؟؟؟
×بند بساتتو جمع کن از این کشور برو یا یه راه حل مطمئن ترم هست اون دنیا که با کمال میل راهیت میکنم
+جیمین تروخدا بس کن الان اصلا حوصله ندارم چجوری باید از دست تهیونگ خلاص بشم ؟؟؟
×هیچ کسی نتونسته تا حالا از دست تهیونگ خلاص بشه که تو دومیش باشی
+ممنونم واسه دل گرمی دادنت
×خواهش میکنم
×حالا پاشو زانو غم بغل نگیر یه جوری درستش میکنیم
جیمین بدون اینکه منتظر جواب جنگکوک باشه دست جنگکوکو گرفت و به سمت سلف حرکت کرد
تقریبا شلوغ بود ولی جیمین به اسرار جنگکوک گوشه ترین میز که اصلا تو چشم نبود انتخاب کرد
جیمین برا جفتشون چیز کیک همراه آیس پک سفارش داد (بچه ها تروخدا یه نفر غذا هارو به من یاد بده 😢😢)
چند دقیقه ای گزشته بود و جنگکوک تقریبا فراموش کرده بود×لعنتی
+چی شده؟؟؟
×پشت سرتو یه نگاه بنداز
+"لعنتی" (بچه ها از این به بعد وقتی علامت"...." میزارم یعنی تو ذهنش صحبت میکنه)
_بیبی من چیکار میکنه ؟؟؟
+داره تقشه قتل تورو میکشه
_اووو نمیدونستم امگا کوچولوم انقدر خشنه مشکلی نیست من با خشن مشکلی ندارم در هر حال اونی که قراره درد بکشه تویی
جنگکوک از اعصبانیت سرخ شد ولی سعی کرد خودشو کنترل کنه تا در ملع عام دست به قتل کیم تهیونگ نزنه
+اینجا چه غلطی میکنی؟؟؟
_اومدم بهت خبر بدم واسه یه پارتی خونه یونگی دعوت شدم خوب از اونجایی که تو تو کلاس داد زدی که دوست پسر منی و عاشق منی بهتر که خودتو واسه پارتی اماده کنی
+مگر جنازه منو ببری به اون پارتی
_لازم باشه اینکارم میکنم پس فردا ساعت 6 میام دنبالت و
تهیونگ دستشو سمت جنگکوک دراز کرد
_گوشیتو بده
+گوشیمو دیگه چیکار داری؟؟؟
_جنگکوک سوال نپرس گوشیتو بده
جنگکوک که حوصله یه دعوا دیگه نداشت گوشیشو داد دست تهیونگ بعد پنج دقیقه تهیونگ گوشیشو داد
YOU ARE READING
نفرین شیرین
Werewolfجنگکوک :امگایی که خیلی زیبایه ولی به همون اندازه دست نیافتنی اون جلو همه الفاها وایمیسته و هیچوقت سرخم نمیکنه تهیونگ :الفایی که هرشب با یک امگایه و هیچکس جرعت مقابله باهاشو نداره و هر چیزیم که بخواد به دست میاره چی میشه اگه این دوتا روبه رویه هم ق...