جنگکوک:
خدایا باورم نمیشه دارم به نقشه آبکی جیمین عمل میکنم میخوام خودمو خفه کنم از همه بدتر از زمانی که وارد کلاس شدم این پسره تهیونگ زل زده به من به مسیح قسم اگه اون فیلم کوفتی دستش نبود الان با خاک یکسانش کرده بودم
گوشیم رو حالت سایلنت گزاشته بودم که ویبره رفت ورش داشتم یه نگاه انداختم یه لبخند کمرنگ نشست رو لبم_به چی داری میخندی ؟؟؟
اخ دلم میخواد زبون این پسره رو از حلقومش بکشم بیرون اخه به تو چه من دارم به چی میخندم
+هیچی دارم با دوست پسرم چت میکنم
بایه نیشخند رو لبم گفتم ولی نمیدونم چرا رنگش بنفش شد چند قدم اومد سمتم وای جوری داره نگام میکنه انگار میخواد همینجا زنده زنده دفنم کنه ولی خوب من چش سفید تراز این حرفام
_گوشیتو بده
+نمیدم
_یا با زبون خوش گوشیتو میدی یا قسم میخورم مطمئن بشم که تمام مدرسه اون فیلمو ببینن
+ولی این جزو زندگی شخصیه منه نه بازی بچگانه تو
تا اومد جواب بده جیمین با کله خودشو پرت کرد تو کلاس
÷تهیونگ بیرون مدرسه یه چندتا پسر ریخته بودن رو سر ماشینت نمیدونم داشتن چیکار میکردن ولی تا منو دیدن در رفتن منم قیافه هاشونم ندیدم
تهیونگ دیگع کاملا سیاه شد قدمایه بلند و سریع ور داشت و تا خواست از در کلاس بیرون بره برگشت طرف من و انگشت اشارشو حالت تهدید بالا اورد
_تکلیف تورو هم بعدا روشن میکنم فکر نکن یادم میره
منم انگار نه انگار که با من بود به روبه روم نگاه کردم بعد اینکه مطمئن شدم تهیونگ جیمین رفتن فوری سمت کیف تهیونگ خیز برداشتم چون سر صبح بود بیشتر بچه ها هنوز نیومده بودن و البته کسی به من توجه نمیکرد هم اینکه تقریبا میشه گفت اوناییم که اومدن یا سرشون رو میزشونه و خوابیدن یا سرشون تو کتابه
لعنت این گوشی تهیونگم که رمز داره خدایا چیکار کنم باید هرجور شده اون فیلمو پاک کنم یهو یه فکر خبیثانه به سرم زد بطری ابی که تو کیفم بود ور داشتم باگوشی تهیونگ همراه با بطری اب بردم کلاس بقلی که هیچیکس نبود وازش کردم تمام بطری ابمو خالی کردم روش قشنگ مطمئن شدم اب همه جاش رفته
واااای خدا اب قشنگ زیر شیشش تکون میخوره ( من خودم یه نفر این بلارو سرم اورده با این تفاوت که من هیچکاریش نداشتم 😐😐) فوری برگشتم کلاس گوشیشو گزاشتم تو کیفش بطری اب خودمم پرت کردم سطل اشغال همون کلاس بقلی تمام شواهدو از بین بردم
با خیال راحت اومدم نشستم سر جام حالا ببینم میخوای چیکار کنی کیم تهیونگ قیافت دیدن دارهجیمین:
خدایا امید وارم گند نزده باشی جنگکوک من بخاطر تو جون خودمو به خطر انداختم قسم میخورم اگه اون فیلم کوفتی رو پاک نکرده باشی خودم تبدیلت میکنم به ویروس میفرستمت توگوشی تهیونگ تا اون فیلمو پاک کنی وایستا فکر خوبیه ها نه اصلا ولش کن الان جون خودت مهم تره
پشت سر تهیونگ قدم ور میداشتم تا بلاخره به حیاط مدرسه رسیدیم از همینجاهم مشخصه لاستیکاش پنچله وای خدا تاحالا قیافه تهیونگو انقدر ترسناک ندیده بودم با قدم هایع بلند سمت ماشین خودش رفت
أنت تقرأ
نفرین شیرین
مستذئبجنگکوک :امگایی که خیلی زیبایه ولی به همون اندازه دست نیافتنی اون جلو همه الفاها وایمیسته و هیچوقت سرخم نمیکنه تهیونگ :الفایی که هرشب با یک امگایه و هیچکس جرعت مقابله باهاشو نداره و هر چیزیم که بخواد به دست میاره چی میشه اگه این دوتا روبه رویه هم ق...