" Little Beau"

1.3K 254 1.1K
                                    

"part 16"
"دلبر کوچولو"

+زین، پدر این گردن لعنتیو در اوردی از بس کبودش کردی توله سگ...

درحالی که قدم های بلندش رو به سمت اون تلفن سبز رنگ سوق میداد، با غضب غرید و سعی کرد گردن کبود شده‌ش رو از لب های مرطوب پسر فاصله بده.

هرچند تاثیری بر شرارت اون شیطان کوچولو نداشت.
بالعکس برای ادامه دادن تحریکش میکرد.

_میو.

به عنوان مظلوم نمایی، درحالی که استخوان فک مرد رو میمکید، میو میو کرد تا مبادا صداش بالا تر بره و دعواش کنه.

مقصر اثر این گزیدگی های کوچک زین نبود.

زمانی که خواب‌آلودگی رو احساس کرد دست هاش رو برای لم دادن در آغوش لیامش باز کرد و طی این نیم ساعتی که مشغول حمل شدن بود، عطر خوش گردنش رو به مشام میکشید.

مسئله ی وسوسه شدن این بود.

تلفن سیمی مدام زنگ میخورد و این برای کلافه تر شدن شکارچی کافی بود.
دوست داشت در گام اول زین رو روی مبل پرت کنه و به خشن ترین حالت ممکن بفاکش بده...
در ادامه صدای ناموزون اون تلفن رو خفه کنه و در آرامش کامل از پیپش بکشه.

اما برخلاف علاقه‌ش، با دستی که زیر باسن زین قرار داشت تن اون پسر رو بالا کشید و با دست دیگه‌ش تلفن رو روی گوشش قرار داد.

+پین، بفرمایید...

_سلام لاو...خوبی؟

با شنیدن صدای لطیف مادرش با ابروهای بالا رفته و دهان نیمه باز مشغول تجزیه و تحلیل اوضاع شد.

مادرش زنگ زده بود؟
بعد از چند سال عادت گذشته‌ش رو از سر گرفته "لاو" صداش زد؟
با لحن مهربون گذشته حالش میپرسید و برای التیام رابطه پیش قدم شده بود؟

زنی که چند سال پیش از اخلاق تند پسرش به بدترین نحو ممکن انتقاد میکرد و در آخر با سیلی محکمی ازش خداحافظی کرد...

دلتنگ عطر شیرین و چشم های پر مهر اون زن بود اما به هیچ وجه توقع همچین چیزی رو نداشت.
پس آب دهانش رو به آرومی قورت داد و با لحن مرددی زمزمه کرد...

+مامان؟! عجیبه که بعد از این همه مدت بهم زنگ زدی.

زین که تمام مدت با نیشخند خبیثی نگاهش رو بین چهره ی مبهوت مرد و تلفن بین انگشت هاش میچرخوند...در دل، خودش رو به دلیل هوش و ذکاوتش تشویق میکرد.

اینکه موفق شده نقشه‌ش رو عملی کنه باعث میشد دو دستی به غرور چنگ بزنه و با افتخار سرش رو بالا بگیره.

به عنوان خودنمایی، نوک بینیش رو به گونه‌ ی نرم مرد فشرد و زمزمه کرد...

_کار من بود لیوم.

LACK OF IDENTITY [Z.M] [Completed]Where stories live. Discover now