"Flower Crown"

1K 242 505
                                    

"part 18"
"تاج گل"

+ممنونم.

_دوستش داری؟

+اهم...خوشگله.

_مثل تو؟

+نه...

_قلبمو نشکن.

+مثل تو.

لبخند محوش عریض تر شد.

حالا مژه های بلندش روی هم قرار گرفته و اون لب های صورتی رنگ در کشیده ترین حالت از خودشون قرار داشتن.

تاج‌ گل دست سازِ بنفش رنگش رو بین انگشت هاش فشرد.

حدودا سه ساعت برای ساخت تاج کوچکش وقت گذاشته بود...
تاجی که با گل های بنفش و شاخو برگ های متعددی فرم گرفته و پر بار تر از یک تاج گل معمولی شده.

یقین داشت که تاج گل بنفش رنگش اسکناس، اسکناس ها گرون قیمت تر از تاج ملکه الیزابت دومه.
به هر حال...ارزش قیمت اون تاج های پر الماس در مقابل احساسات حین ساخت تاج گلِ لیامش هیچ بود.

با چهره ی سرخ شده ای، بوسه ی معصومانه ای مهمان گونه ی لیامش کرده و با تشکر زیرلبیش حجم غیر قابل تحمل دلبریش رو افزایش داد.

خیره به چهره ی گشاد مرد، لبخند دندون نمایی فرم قلوه های گیلاسیش کرد.

لیام خیره به دندون های صدفی پسرش، اون موهای بلند پرکلاغی رو کنار زد و اینبار نگاه شیفته اش رو به ته ریش پر شده‌ش سوق داد.

شب قبل صدای گلایه و غر غر هاش رو می‌شنید...
اینکه چرا باید روی صورت و بالای لب ها مو وجود داشته باشه یا دلیل این خلقت چیه.

از نظرش ته ریش جذابیت بی سابقه ای رو به چهره ی زین هدیه داده بود اما اگر خودش این رو قبول نداشت لیام کسی نیست که برای معشوقش تصمیم بگیره.

زین معذب شده از اون دو جفت شکلاتی های خیره به چهره‌ش، نگاهش رو دزدید.

به تبعیت تاج گل قرار گرفته ی روی سر لیام، با ملایمت تاج گل بنفشه‌ش رو پرکلاغی های اشفته‌ش قرار داد و دستی به گردن پنبه ای و شفافش کشید.
گردنی که حالا عاری از کبودی یا نشانه ای، میدرخشید.

شاید هم این یکی از دلایل آرامش عجیب و چشم های کم فروغش کمبود اون نشانه ی همیشگی بود.

_میخوای ته ریشتو داشته باشی؟

با شنیدن لحن نرم مردش، نگاه تیره شده‌ش به مقابلش منتقل کرد و خیره به آرامش اون چشم های یشمی رنگ، زیر لب هومی کشید...

+هوم...یکم اذیتم میکنه، هنوز بهشون عادت نکردم...میشه کاری کنی که دیگه نباشن؟

لحن مظلومانه ی زین مسبب خنده ی کوتاه و ذوب شدن قلب بی قرارش بود.

LACK OF IDENTITY [Z.M] [Completed]Where stories live. Discover now