های گایز🤗 امیدوارم حال همتون خوب باشه..
بچه ها.. تعداد ووتا واقعا کمه ی نگاه ب پارتای قبل بندازین..
وقتی میبینم میخونین و بیخیال ازش رد میشین واقعا انرژیم میفته، همش میگم ادامه ندمش:(لطفا اگه میخونید ووت بدین و کامنت بذارین ک حداقل بدونم ففم ارزش نوشتن داره یا ن
💚💛
Third person:
با حس کردن سنگینی رو بدنش چشماشو باگیجی باز کردو اولین چیزی ک چشمش بهش خورد ی کله ی فرفری با موهای فندوقی بود ک دقیقا روی سینه اش قرار داشت چشماش از روی تعجب گرد شدن
بعد چند لحظه ک از هنگی در اومد موقعیتو انالیز کرد، ب پشت خوابیده بود دستو پای هری روی بدنش بود
سرشو یکم کج کرد و ب فیس کیوت و تخس هری نگاه کرد لبای صورتیش از هم فاصله داشت و اروم نفس میکشیدسینه اش یکم بخاطر اب دهن هری خیس شده بود
ب بینیش چین دادو دستشو کشید روشو سینشو پاک کرداول میخواست اونو از خودش جدا کنه ولی بلافاصله منصرف شد
اشکالی داشت اگه واسه چند لحظه اونو انقدر نزدیک، کنار خودش حس میکرد؟
اشکالی داشت اگه دلش میخواست نوازشش کنه و از بوی خوب موهاش ک، بوی شکلات میدادن لذت ببره؟!تردیدشو کنار گذاشت و دستشو برد لای موهای فرفری هری و اروم نوازشش کرد چشماشو بستو با لذت نفس عمیقی کشید، و ب تکون دادن دستش لای موهاش ادامه داد، خیالش از این بابت راحت بود ک هری خوابش اونقدر سنگینه ک متوجه این نمیشه..
وقتی لبای هری تو خواب تکون خورد و اخم کرد زین دستشو از روی موهاش برداشت و سعی کرد ب چهره ی کیوتش نخنده
اروم دست هری رو از روی خودش برداشت و بعد سرشو از روسینه اش بلند کردو گذاشتش رو بالش.اروم از تخت اومد پایین، از کمد حولشو برداشت و ب سمت حموم رفت، بعد ی دوش ده دقیقه ای اومد بیرون خودشو خشک کرد و لباسای بیرون پوشید
ی جین مشکی با ی پولیور طوسی و بعد از اینکه ب خودش عطر زد ب سمت تخت رفت
دستشو گذاشت روی شونه ی هری و اروم تکونش داد+ااح گیر نده بذار بخوابم
هری با صدای گرفته اش ک بخاطر خواب بود غر غر کرد
_بیدار شو بچه باید بری مدرسه+حتی بچه ام مثل من خوابش میاد
هری باصدای خوابالودش گفت
زین منظورشو فهمید و چشماش بخاطر این همه پررویی اون بچه ی سرتق گرد شد
YOU ARE READING
when our eyes met[Zarry]
Fanfictionنور من اولین باری که گرمای خورشید چشمات قلبمو گرم کرد رو هرگز فراموش نمیکنم... تمام اون لحظه رو با جزئیات به خاطر دارم.. تنها لحظهی عمرم که میخواستم تا ابدیت طول بکشه کلی راز توی چشمات هست مثل یک کتاب مرموز که دوست دارم با صدای تو برام خونده بش...