Part 25

762 108 782
                                    

Harry pov
‎*من نمیتونم پی دی اف هارو پیدا کنم و این تقصیر توعه استایلز. تا فردا باید عینا همون متن ها رو تحویلم بدی
‎چشمامو بستمو سعی کردم آرامشمو حفظ کنم وقتی برای بار چهارم داشتم به معلم زبون نفهم میگفتم که من فایل تدریس مسخرشو از لپ تاپش پاک نکردم ...
‎یه نفس خیلی عمیق کشیدم و درکه حالی تو مرز ترکیدن بودم گفتم :

+‎ببینین آقای جیسون من شمارو از دوشنبه به بعد ندیدم و قاعدتا لپ تاپتونم دست خودتون بوده ... و شما روز سه شنبه از طریق همین فایل به بچه های کلاس B درس دادین ...
‎حق ب جانب نگاهش کردم و ادامه دادم
‎+ پس امکان نداره که فایل هاتون روز دوشنبه توسط من دیلیت شده باشن ولی شما روز سه شنبه اونارو به اون یکی کلاس ارائه داده باشین اینطور نیس ؟!

‎دیگه بهش اجازه حرف زدن ندادم و از دفترش اومدم بیرون
‎از راهرو کلاس ها رد شدم و رفتم سمت لاکر خودم. هم خسته و کلافه بودم هم گرسنه. چند ثانیه زل زده بودم به در بازشده لاکر
بحث کردن با اون معلم خل وضع اعصابمو بهم ریخته بود طوری که برای چند لحظه یادم نبود الان چه کتابیوباید برمیداشتم

بالاخره چیزی که میخواستم برداشتمو
‎دروشو قفل کردم رفتم سمت اتاق موسیقی
‎در کلاسو با پا هل دادم ولی هیچ پیش زمینه ذهنی از اینکه چقدر محکم قراره بخوره به دیوار پشتش نداشتم. یهو کل بچه ها برگشتن و با قیافه‌های متعجب نگاهم کردن. وقتی ظاهر خسته منو تو چارچوب در دیدن پوکر شدن.
‎ن: تو هیچوقت قرار نیس آدم شی استایلز
‎نینا چشماشو واسم چرخوند
‎یه نگاه بهش انداختم و با نیشخند گفتم
‎+ من تو رو تنها نمیذارم برم قاطی آدما بیبی
‎رفتم سمت نایل سرش تو گوشیش بود و نفهمید نزدیکش شدم. یه دونه پس گردنی نسبتا محکم زدم بهش که با مغز رفت تو میز.

چند ثانیه تو همون حالت موند، یهو سرشو آورد بالا و در بی‌حس ترین حالت ممکن نگاهم کرد. دیگه واقعا چیزی برای گفتن در برابر حرکت‌های همیشگیم نداشت.
‎صندلی جلوی نایل پر بود. با دستم از پشت یقه لباس طرفو گرفتم بلندش کردم
‎* هی چیکار داری میکنی ؟
‎با ابرو اشاره کردم که پا شه از رو صندلی
‎* اینجا جای منه!
‎اعصاب کافی واسه بحث کردن باهاش نداشتم
‎ + خب از این به بعد دیگه نیست
‎ از این بچه خرخونای بی‌زبون بود و نتونست چیز دیگه ای بهم بگه.

نشستم و رومو برگردوندم رو به نایل
‎ن: چه خبر؟ گزیده اخبار این چند روزو بگو
‎همونطور ک با انگشتام روی پشت صندلیم ضربه میزدم جواب دادم
‎+گس وات ؟زایون برگشته اونم درست زمانی که همه چی بین منو زین داشت خوب پیش میرفت
‎نایل سرشو اورد بالا
‎ن:خب مشکلش کجاست؟ مگه قرار نبود باهاش حرف بزنی؟
‎+شرایط جوری نشد که بتونم بگم بهش
‎ن:شرایط جور نبود یا انتخاب بین دوتا جذاب برات سخت بود؟
بگو که برات سخته خودتو گول نزن
‎نایل طعنه زدو با تمسخر نگاهم کرد

when our eyes met[Zarry]Where stories live. Discover now