24.

1K 267 91
                                    

هری هنوز هم ناراحت بود، اینکه نمیتونست به لویی حس خوبی بده واقعا اعصابشو بهم میریخت، اون پیش خودش صادق بود، درسته که از لویی خوشش میومد اما همیشه انقدر مشغول کار بود که به کل یادش میرفت باید دوستی هم برای خودش پیدا کنه یا حتی دوستیش رو با ادما حفظ کنه.

اینکه لویی رو ناراحت کرده بود هنوزم آزارش میداد، نمیخواست به این فکر کنه که لویی ازش دلگیر باشه، میدونست که این خودخواهیه هری رو میرسونه، اما خب هری همیشه سرش گرم کار بود.

با کلاب های زیادی که داشت واقعا وقت هیچ کار دیگه ای رو نداشت، عشق به کارش انقدر زیاد بود که حتی دلش نمیخواست برای نظافت کلاب هم کسی رو استخدام کنه ، به حدی به کارش وابسته بود که حتی میتونست ساعت ها و روزها تو کلاب بمونه، هری واقعا احساس تنهایی میکرد.

وقتی به لویی نگاه میکرد حس میکرد باید بهش بیشتر اهمیت بده، باید باهاش مهربونتر برخورد کنه اما از طرفی میترسید، میترسید لویی بزاره و بره، سعی میکرد وقتی لویی داره میرقصه نگاهش نکنه، اما اون بدن ظریف و زیباش با کاستوم قرمزی که پوشیده بود واقعا فریبنده بود، هری مدام با خودش کلنجار میرفتم تا نگاهشو سمت لویی نبره.

لویی هم تقریبا مثل خود هری بود، بااینکه دلش باز هم اون لمسها رو میخواست اما سعی میکرد تمام تمرکزش رو رقصش باشه، نمیخواست بازم اشتباهی بکنه، همینکه فعلا هری در ظاهر اروم بود، براش کفایت میکرد، وقتی سانسش تموم شد، سمت لاکر روم رفت، البته خیلی به اطرافش توجه نمیکرد و باعث شد یهویی به جسمی برخورد کنه، وقتی سرش رو بلند کرد هری رو دید که داره بهش زل میزنه.

هری سری تکون داد و دستش رو از روی لاکر برداشت.

" ببخشید سر راهت سبز شدم، چیزیت که نشد؟"

لویی یه لحظه به دستهای بزرگ هری نگاه کرد و بعد نگاهش رو به چشمهای هری داد:

"نه نه چیزی نیست من نگاه نکردم حواسم نبود."

هری سری تکون داد و گلوش رو صاف کرد.

"به هر حال ازت معذرت میخوام."

لویی سرشو به معنی تایید تکون داد
هری مطمئن نبود که این سوال رو بپرسه یا نه، اما از لویی پرسید.

"ام چهارشنبه که میای مگه نه؟"

لویی سعی کرد نگاهشو از هری بگیره:

" مطمئن نیستم، میدونی موزیکم اذیتت میکنه، میتونم تو خوابگاه هم تمرین کنم."

"اصلا هم اینجور نیست، من اذیت نمیشم، صدای موزیکت اونقدرم بلند نیست، اگر بخوای تمرین کنی من مشکلی ندارم."

هری انگار چیزی یادش اومده باشه دوباره سمت لویی برگشت:

" اگه میخواستم تمرین نکنی بهت کلید نمیدادم لویی، پس تو میتونی بیای."

LURE ✦L.S✦Where stories live. Discover now